عشق فقط خدا



#داستانک_معنوی


این سوال و جواب میتونه راهگشا و جواب سوال خیلیا باشه


شیطان به خدا عرض کرد: من چند فقره بحث و عرض دارم ولی از اظهار او می ترسم خطاب شد مترس و سئوال کن، عرض کرد: 


من اعتراف و اقرار دارم بر اینکه خدای من قادر و عالم و حکیم است در افعال خود. او می دانست قبل از ایجاد من که چه می کنم چرا مرا خلق کرد؟ 


دوم: این که چرا مرا امر کردی بر طاعت و عبادت خود و حال آنکه از اطاعت من نفعی به تو نمی رسید و چیزی بر خدائی تو نمی افزود و از نافرمانی من چیزی از سلطنت و خدائی تو کم نمی شد.


سوم: اینکه من ملتزم به طاعت و معرفت شدم چرا مرا امر کردی به سجده آدم؟ 


چهارم: این که چرا مرا به واسطه سجده نکردن لعنت کردی؟ و حال آنکه سالها بندگی کردم و به محض اینکه گفتم: غیر تو را سجده نمی کنم به من خشم کردی. 


پنجم: اینکه چرا مرا در بهشت راه دادی که آدم را فریب دهم و اغواء کنم.


ششم: اینکه عداوت مرا با آدم می دانستی چرا مرا بر اولادش مسلط گردانیدی؟ 


هفتم: اینکه چرا تا قیامت مهلت دادی؟ 


اگر مرا هلاک کرده بودی همه راحت بودند، این هفت بحث را کرد و یک جواب شنید: 


خطاب شد: ای شیطان،

مرا حکیم می دانی؟ 


شیطان گفت: بله.


خداوند فرمود: پس تمام این بحث های تو بی جا است.


عشق فقط خدا


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi



Image result for ‫بنر تلگرام‬‎





آیا اسلام سبب عقب افتادگی ماست؟


خوابیدن بر سمت راست بدن



یک رومه نگار به یکی از کشور های پیشرفته، سفر می کند  ، وبرای تهیه خبر به بیمارستان نزد دکتر ها می رود.


یکی از دکتر ها از او می پرسد که شما مسلمانید؟


در جواب می گوید.؛ بله ولی ای کاش نبودم.

از مسلمان بودنش شرم داشت❗️


دکتر پرسید چرا❓


گفت: این اسلام ومسلمانیت است که مانع پیشرفت علم و دانش شده وما را از جهان معرفت و دانش بی نصیب کرده است!


دکتر دستش را می گیرد ومی گوید با من بیا. به طرف بخش قلب می روند


دکتر آن فرد را جلو تابلو اعلانات بخش قلب نگه می دارد.


به او می گوید.:به این نوشته خوب نگاه کن.

این فرموده پیامبر شماست که به شما سفارش کرده که بر طرف راست بخوابید ودست راست خود را زیر گونه راست خود قرار دهید.


در ادامه میگوید: ما تازه این را کشف کرده ایم ودر تابلو اعلانات نصب کرده ایم تا مردم به این صورت بخوابند.


ولی پیامبر شما بیش از 1400سال قبل این بیان فرموده وشما را نسبت به آن آگاه کرده است.


خیلی وقت نیست مشخص شده که هرگاه فرد به سمت چپ خود می خوابد نیرو وفشار زیادی به قلب وی وارد می شود ، واین امکان وجود دارد که آن فرد دچار مشکل شود.


اگر به سمت راست خود بخوابد قلبش به صورت عادی کار می کند و انسان در آرامش قرار می گیرد و فرد که کف دست راستش را زیر گونه راست قرارمیدهد اتفاقاتی میان آن دو روی می دهد که برای انسان مفید است.

وما تازه به این نتیجه رسیده ایم.



آیا خدا را بخاطر اسلام شکر نمیگویید؟


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi



Image result for ‫بنر تلگرام‬‎






اعتراض مرحوم راشد به قیمت کارشناسی منزلش!


در زمان پهلوی می‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و باید ۳۵ خانه خراب می‌شد، به اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند که خانه شما را مترى فلان مقدار می‌خریم. هر کس اعتراض دارد، بنویسد تا رسیدگى شود، هیچ‏کس به‌جز مرحوم آیت الله حسینعلی راشد تربتی اعتراض نکرد، این جریان خیلى بر مسؤولین گران آمد و گفتند: فقط یک ، اعتراض کرده، بعد مرحوم راشد را دعوت کردند و آماده شدند تا به بهانه این اعتراض او را تحقیرش نمایند.



نزد ایشان آمدند، بعد از سلام و احوال‏پرسى پرسیدند اعتراض شما چیست؟ گفت:


حقیقتش این است این خانه را من سال‌ها قبل و به قیمت خیلى کم خریده‌ام و در این مدت‌زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قیمتى که شما پیشنهاد کرده‌اید، زیاد است!


من راضى نیستم از بیت‌المال مردم قیمت بیشترى براى خانه‌ام بگیرم.


بهت و تعجّب همه را فراگرفت و یکى از اعضاى کمیسیون که از اقلیت‌های دینى بود،


از جا برخاست و مرحوم راشد را بوسید و گفت:


اگر اسلام این است، من آماده‌ام براى مسلمان شدن.


با اقتباس و ویراست از کتاب جرعه‌ای از دریا


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



تلگرام عشق فقط خدا



#داستانک_معنوی


ماجرایی واقعی 


که دکتر راتب نابلسی آنرا روایت میکند : 

گفتند : آنجا که تاکسی ها منتظر مسافر هستند  ، شخصی فقیر  تاکسی را نگه داشت ، راننده به او گفت کجا می روی ؟ 

گفت: به خیابانی که در پایین کوه هست میروم ولی هیچ درهمی (پولی) ندارم تا به تو بدهم ! 

گفت : چشم میبرمت سوارشو.


اورا به آخر خیابان رساند ، وقتی که از ماشینش پیاده شد پسرش به بدرقه اش آمد وسؤال کرد : پدر جان آیا با نان آمده ای ؟ 

گفت : نه والله با نان نیامدم ، و در خود سببش را پنهان کرده بود که هیچ مال و دارایی ندارد که خرج کند و از راننده تاکسی هم شرم کرده بود که پولی به او نداده بود ومسافتی را بدون کرایه طی کرده بود . ! 

اما راننده تاکسی دوست داشت نیکی خود را تکمیل کند پس کنار کوه پیاده شد وپنج کیسه نان خرید و برایش برد و به او داد ! 


راننده قسم خورد که فرزندان آن مرد فقیر در چند دقیقه نصف نانها را خوردند از فرط گرسنگی  ! 

بعد از آن راننده برای کسب روزی خود سوار ماشین شد و به طرف شهر به راه افتاد تا مسافران دیگری سوار کند ، 

پس دو نفر گردشگر تاکسی را نگه داشتند  و به او گفتند که ما را به مطار ببر ، پس آنها را به مطار برد آنها دوهزار و پانصد لیر به او دادند در حالیکه کرایه آنجا فقط پانصد لیره بود

  ( سبحان الله پنج کیسه نان ) 


و او در مطار آنها را پیاده کرد و دو گردشگر دیگر سوار شدند و از او خواستند که آنها را به هتل دمشق برساند  ، آنها به او دویست دلار پول دادند معادل ده هزار لیره 

(اضعافا کثیره )چند برابر پاداش !!


آیا میدانید راننده بعد از آن چکار کرد ؟

بقیه ماجرا شاید قابل تصور نباشد و آن نگرشی بیشتر میطلبد از آنچه گذشت ! 


راننده برگشت به خانه آن مرد فقیر در کوه ، و برای آنها هر چه آرزویش را داشتند از میوه و شیرینی وگوشت خرید 

وبه مرد فقیر گفت همه این رزق به سبب تو بود چون من به تو خدمت کردم خالصانه به خاطر رضای خدا ، وبرای این به اینجا برگشتم تا نفس خودم را بر رضای الله و تعلق خاطر به صفت زیبای جلاله اش یعنی الرزاق تربیت کنم و خود را بر صداقت واخلاص در نیتم تربیت کنم .


سبحان الله !! 


بر نیت های خود روزی میگیرید 

پس از خود اثری برجا بگذارید 

تا طعم زندگی را بچشید .


امام علی ع در یکی از حکمتهای نهج البلاغه فرموده است

هر وقت فقیر شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید

عشق فقط خدا


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



تلگرام عشق فقط خدا


#حدیث


پیامبر اکرم (ص): 


به نقل از جبرئیل: خداوند تبارک و تعالى فرمود: .


بعضى از بندگان مؤمن من،کسانى هستند که مى خواهند از راه عبادت، به درگاه من وارد شوند، ولى من مانع مى شوم، به خاطر این که غرور در آنان به وجود نیاید تا فاسدشان کند.


و بعضى از بندگان مؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با فقر، درست نمى شود، که اگر بى نیازشان کنم، بى نیازى فاسدشان مى کند.


و بعضى از بندگان مؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با ثروت، درست نمى شود که اگر نیازمندشان کنم، نیازمندى فاسدشان مى کند.


و بعضى از بندگان مؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با بیمارى، درست نمى شود، که اگر به آنان تن درستى ببخشم، تندرستى فاسدشان مى کند.


و بعضى ازبندگان مؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با تن درستى، درست نمى شود که اگربیمارشان کنم، بیمارى فاسدشان مى کند.


در حقیقت، من، بندگانم را با آگاهى که ازدل هایشان دارم اداره مى کنم؛ چراکه من داناى آگاهم».


خداوند در انتهای  سوره بقره فرموده است:

اوست که هیچ کس را بیش از طاقت و توانش تکلیف و امتحان نمی کند.


التوحید، ص ۳۹۹، ح ۱


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



تلگرام عشق فقط خدا



❤️


#حدیث



حضرت علی (ع):



 خداوند متعال به حضرت داود علیه السلام وحى فرمود:


اى داود! تو مى خواهى،


من هم مى خواهم ،


ولى جز آنچه من میخواهم نمى شود


پس اگر تسلیم آنچه من مى خواهم بشوى،


آنچه را هم تو مى خواهى عطایت مى کنم


امّا اگر تسلیم آنچه من مى خواهم نشوى،

در آنچه خودت مى خواهى تو را به رنج مى افکنم و

جز آنچه هم که من بخواهم نخواهد شد.


 اینجاست که میگن


باخدا باش وپادشاهی کن



و خداوند در قرآن فرموده است


چه بسا چیزی را دوست دارید

حال آنکه شر شما در آن است


و چه بسا چیزی را دوست نمی دارید

حال آنکه خیر شما در آن است


و خدا میداند و شما نمی دانید.


سوره بقره آیه ۲۱۶


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



تلگرام عشق فقط خدا


عاشقانه های من و خدا


.

از میان همه شغل های جهان .

عاشقی را برگزیدم .

که شغلی تمام وقت است .

کارفرمایی به جز خداوند ندارم .

و‌همکارم با درخت که می روید .

و با خورشید که می تابد .

و با زمین که می گردد

همه روزها، روز عشق است .

و‌ نه پنج شنبه ها تعطیلم .

و نه جمعه ها

شغلم حقوق ثابتی ندارد.

 بیمه و بازنشستگی هم؛.

اما تا بخواهی مزایا دارد

و چه مزیتی از آن بالاتر .

که کارمند کوچکی باشی .

در سازمانی که خدا اداره اش می کند

✍عرفان نظر آهاری


منم آن عاشق عشقت

که جز این کار ندارم.


❣ #عاااشقتم_خدا


عشق فقط خدا


‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‍‌╭✹•••• 

 ‿ ╯

#تلنگر


میخ طویله های اسارت


 عیسی مسیح را دوست می دارم.

مردی جوان که در سی سالگی به خاطر باورهایش به صلیب کشیده شد.

عیسی مسیح را نه گردن زدند نه تیرباران کردند ونه حلق آویز

با دوتا میخ طویله توی کف دستش

اورا به صلیب کشیدند

میخ طویله های عیسی مسیح آهنی وقابل لمس بود

هرکسی می توانست آن ها را ببیند وببیند که چگونه مسیح روی صلیب ذره ذره آب می شود

؛

دراین کریسمس به میخ طویله های نامرئی فکر می کنم به میخ طویله هایی که کف دست آدمی کوبیده می شود و او را به صلیب می کشد وذره ذره جانش را می گیرد.

مارا میخ طویلۀ باورهایمان به صلیب کشیده است

ما را میخ طویله های کینه، نفرت، خودخواهی، و میخ طویله های بی تفاوتی به رنج انسان های اطرافمان بیرحمانه مصلوب کرده است 

انسان امروز را روابط ظالمانه وقبیله ای، قوانین احمقانه وغیر انسانی ذره ذره نابود می کند

؛

میخ طویله نامرئی شکل های مختلفی دارد:

به نام عشق کوبیده می شود

به نام همسر

به نام قوم وقبیله

به نام شرف

به نام آبرو

به نام مذهب

به نام های مختلف

و انسانی که باید رها وآزاد باشد مثل پرنده

مثل هوا

و به دنیا آمده است که سرمست باشد وسرخوش

ذره ذره آب می شود

ذره ذره.

‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‍‌╭✹•••• 

 ‿ ╯

ولادت پیامبر بزرگ خدا بر مسلمانان و مسیحیان عزیز و رهروان آن حضرت مبارک




#یک_لحظه_سکوت_قدری_تامل


عشق خدایی


چرا مولانا کمتر از "گناه" می‌گوید؟


 مثنوی مولوی، یک اثر بی‌نظیر معنوی است. ولی جالب است بدانید آن میزان که ادیان و مذاهب درباره گناه و معصیت، حلال و حرام، نجاست و طهارت انسان را انذار و هشدار دادند، مولانا در آثارش سخن نگفته است، چرا؟!

خداوند، عشق مولاناست،

 اما چرا عبور از خطوط قرمز و حدود الهی او را حساس نمی‌کند،

رگ غیرتش باد نمی‌کند،

 تعصب مذهبی‌اش گل نمی‌کند،

و خونش به جوش نمی‌آید، 

چرا؟!


آیا مولانا گستاخ است؟!

 یا او برای تقرب به خدا روش دیگری» را به ما نشان می‌دهد؟! 


رازش این است که مولانا، نگرشی را در مخاطب و دیندار ایجاد می‌کند که بر پایه آن نگرش، اساسا سراغ گناه نمی‌رود.

او تصویری از خدا ایجاد می‌کند که عاشقانه است و دیگران را نسبت به خدا محبوب می‌کند،

 او به جای توجه به میل و حب انسان به غرائز مادی و ظاهری، انسان را متوجه "عشق برتر" می‌کند: 


"بهر نان شخصی سوی نانوا دوید

داد جان چون حسن نانوا را بدید"


مولانا به جای نان، از حسن نانوا می‌گوید، و آن خداست. 


چقدر زیبا!


 عشق اول و برتر انسان خداست!


 آیا انسان به عشقش خیانت می‌کند؟

آیا انسان معصیت محبوبش را می‌کند؟

هرگز!

 بنابراین وقتی رابطه مهرآمیز و عاشقانه میان دو طرف ایجاد شد، ناگزیر معشوق خودش را به رنگ عاشق در می‌آورد:


"عشق آن شعله‏ ست

کاو چون بر فروخت


هر چه جز معشوق

 باقى جمله سوخت‏"


 ورای لغزش‌های مولانا که طبیعت اندیشه بشری است، مثنوی او، میناگر عشق و عرفان، و تفسیرگر آیات معرفتی قرآن است.


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



خدا کیست چیست کجاست


20 برهان برای اثبات وجود خدا


مطلبی که خیلی وقته دنبالش بودم و این مطلب سوال خیلیاست

و حتی بعضیا تا آخر عمرشون به جواب این سوالات نمیرسند و
در واقع بزرگترین سوال بشر از لحظه ای که قدرت تفکر پیدا میکند تا دم مرگ است و
در این مطلب به زیبایی با برهان های مختلف 20 گانه و
در هر برهان با پرسش و پاسخی جذاب وجود خدا را توضیح میدهد
امیدوارم این مطلب برسد به دست میلیاردها آتئیست (خداناباور) جهان که بدون اعتقاد به خدا زندگی میکنند و
از نعمت بندگی و داشتن خالق و خدایی اینچنین قدرتمند و مهربان محروم هستند
در همین کشور خودمون هم کم خداناباور نداریم پس بخاطر خدا و برای کمک به این عزیزان

صمیمانه خواهش میکنم این مطلب رو در حد توان در وبلاگها و
پیجهای اجتماعی و گروهها و کانال ها و سایتهای خود نشر دهید

با احترام خادم وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


در این نوشتار شما می‌توانید برهان‌های مختلفی را برای اثبات وجود خدا ببینید.


و ما برای شمایی که خواننده‌ی این نوشتار هستید، یک جاذبه‌ی اولیه ایجاد می‌کنیم.


ما می‌دانیم که بسیاری از افراد، هم مؤمنان و هم غیرمومنان،

شک دارند که وجود خدا را بتوان اثبات کرد یا حتی در مورد آن بحث کرد.

شاید شما هم یکی از آن‌ها باشید.

در واقع ممکن است شما دیدگاه نسبتا مشخصی داشته باشید

بدین مضمون که در مورد این موضوع نمی‌توان بحث کرد.

اما هیچکس نمی‌تواند به طور منطقی تردید کند که

توجه به این برهان‌ها جای خود را در هر کتابی که درباره‌ی دفاعیات دینی است، دارد.

بسیاری از آدم‌ها معتقد بوده‌اند که چنین استدلال‌هایی ممکن هستند و

این‌که برخی از آن‌ها واقعا قابل قبول هستند.


آن‌ها همچنین معتقد بودند که یک استدلال منطقی

برای

اثبات وجود خدا نخستین گام مهم برای باز کردن ذهن به امکان وجود ایمان است

– و برای از بین بردن برخی از موانع،

که مانع از پذیرفتن ایده‌ی وحی الهی از سوی آدم‌ها می‌شود.

و در این مورد آن‌ها یک منظور واقعی دارند.



۲۰ برهان برای اثبات وجود خدا




فرض کنید بهترین و صادقانه‌ترین تفکر ما در مورد طبیعت چیزها سبب شد که

 ما جهان مادی را خودبسنده و غیرمعلول ببینیم؛

 و شکل آن را به عنوان نتیجه‌ای از حرکات تصادفی، بدون هیچ برنامه یا هدفی ببینیم.


در این صورت آیا شما پس از مطالعه‌ی یک کتاب باستانی که می‌گوید الهه‌ی عشق وجود دارد یا این‌که آسمان‌ها جلال و شکوه او را اعلام می‌کنند، تحت تاثیر قرار می‌گیرید؟ آیا می-خواهید که این پیام را جدی بگیرید؟ به احتمال زیاد شما خودتان را از جدی گرفتن هر چیزی که ادعا می‌کند نشانی از خالق است، معاف می‌کنید. چنان‌چه شخصی می‌گوید: من نمی‌توانم باور کنم که ما فرزندان

خدا هستیم، زیرا نمی‌توانم باور کنم کسی وجود داشته باشد که ما را به فرزندی قبول کند.


استدلال‌های ارائه شده در این نوشتار سعی در بسط و شرح همین نوع افق تنگ و محدود دارد. آن‌ها تلاش‌هایی هستند برای این‌که ما را با کمبودهای جدی آن‌چه محدود و متناهی است روبه‌رو کنند و ذهن‌مان را به سطحی فراتر از آن برسانند. اگر آن‌ها در این کار موفق شوند – و ما می‌توانیم از روی تجربه بگوئیم که برخی از استدلال‌ها روی بسیاری از افراد تاثیرگذار هستند- در واقع می‌توانند از ارزش بسیار بالایی برخوردار باشند.


شاید شما احساس نکنید که آن‌ها به طور خاصی برای شما ارزشمند هستند. ممکن است شما این سعادت را داشته باشید که حضور خداوند را به طور روشن و واضحی در وجود خود احساس کنید؛ و این چیزی است که به خاطرش باید به شدت سپاسگزار باشید. اما بدان معنا نیست که شما هیچ تعهدی برای تعمق و ژرف‌اندیشی نسبت به این استدلال‌ها ندارید. چرا که بسیاری از آدم‌ها بدین شیوه، به سعادت نرسیده‌اند. و این استدلال‌ها برای آن‌ها یا دست کم برخی از آن‌ها طراحی شده‌اند تا همان کمکی را که واقعا نیاز دارند، به آن‌ها برسانند. حتی ممکن است از شما درخواست شود که یاری برسانید.


علاوه بر این، آیا هر کدام از ما چنان‌چه ادعا می‌کنیم واقعا نیاز ناچیزی به چنین کمکی داریم؟

مطمئنا در بیشتر ما، شک و تردیدهایی وجود دارد. بخشی از ما بر این اعتقادیم که هیچ چیز در نهایت فراتر از آن‌چه که می‌توانیم ببینیم و لمس کنیم، وجود ندارد؛ بخشی دیگر به دنبال دلایلی هستیم، فراتر از اطمینانی که کتاب‌های مقدس به ما می‌دهند، تا باور کنیم چیزهای دیگری نیز وجود دارند.


ما قصد نداریم ادعاهای هیجان‌انگیزی برای اثبات وجود خدا ارائه کنیم

یا این‌که بخواهیم”یک دلیل خوب” را با اثبات علمی” اشتباه بگیریم.

اما معتقدیم که آدم‌های زیادی وجود دارند که

بیش‌تر از آن‌که تمایلی به پذیرفتن کمکی که این شواهد ارائه می‌دهند، داشته باشند، به آن نیاز دارند.


کلامی در رابطه با سازمان‌دهی برهان‌ها:

ما آن‌ها را به دو گروه اصلی تقسیم کردیم:

آن‌هایی که داده‌های خود را از بیرون برهان علیت می‌گیرند و آن‌هایی که داده‌های خود را از درون استدلال‌های روانشناختی می‌گیرند. گروه برهان‌های علیت با نسخه‌های ما از براهین پنج­گانه­‌ی” معروف آکویناس آغاز می‌شود. این‌ها ساده‌ترین برهان‌ها نیستند و بنابراین برای بسیاری از آدم‌ها قانع‌کننده نیستند. ترتیب برهان‌های ارائه شده از موثرترین تا کم‌تاثیرترین نیست. نخستین استدلال، به ویژه، کاملا انتزاعی و دشوار است.


همه‌ی برهان‌ها به یک اندازه اثبات‌کننده نیستند. مثلا یکی از آن ها ،شرط­بندی پاسکال ِ، استدلالی برای اثبات وجود خدا نیست، بلکه فقط استدلالی است برای این‌که به خدا به عنوان یک شرط‌‌بند” ایمان داشته باشیم.


و استدلال دیگری ، براهین وجودی، که ما اساسا آن را ناقص به حساب می‌آوریم؛ با این حال آن را نیز ذکر کردیم، چرا که بسیار مشهور و تاثیرگذار است و با فرمول‌های جدید ممکن است نجات بیابد. دیگر استدلال‌ها (استدلالی از معجزه‌ها، استدلالی از تجربه‌ی مذهبی و استدلال توسل به اکثریت) فقط احتمال قوی را ادعا می‌کنند، و هیچ‌گونه یقینی ارائه نمی‌دهند.



ما آن‌ها را نیز در نوشتار حاضر گنجانده‌ایم، زیرا بخش مهمی از یک مورد مرکب را تشکیل می‌دهد. ما معتقدیم که تنها بعضی از این برهان‌ها که به صورت جداگانه و مجزا مورد توجه قرار می‌گیرند، وجود موجودی را نشان می‌دهند که دارای ویژگی‌هایی است که فقط خدا می‌تواند داشته باشد (هیچ استدلالی تمام صفات الهی را ثابت نمی‌کند)؛ اما همه‌ی بیست استدلال با هم، مانند تار و پودهای یک پارچه، یک مورد بسیار قوی را می‌سازند. در ادامه ۲۰ بهترین اثبات وجود خدا آمده است:


اثبات وجود خدا ۱:

برهان تغییر

دنیای مادی که ما می‌شناسیم دنیای تغییر است. فلان شخص ۱۷۰ سانت قد دارد، اما همیشه قدش این‌قدر نبوده‌است. درخت بلوط در ابتدا نهالی کوچک بوده‌است. وقتی چیزی به یک حالت مشخصی مانند بلوغ می‌رسد، آن حالت نمی‌تواند خود را به وجود بیاورد. زیرا تا زمانی که به آن حالت مشخص نرسیده باشد، هنوز وجود ندارد و اگر هنوز وجود نداشته باشد، نمی‌تواند چیزی را ایجاد کند.

برای چیزی که تغییر می‌کند، اگر چه می‌تواند آن چیزی باشد که در آینده خواهد بود، اما هنوز آن چیزی که قرار است باشد نیست. در واقع درحال‌حاضر در حالت فعلی‌اش وجود دارد (نهال)؛ و در واقع در حالت دیگری نیز وجود خواهد داشت (درخت بلوط بزرگ). اما درحال‌حاضر در آن حالت نیست. فقط ظرفیت رسیدن به آن حالت (تبدیل شدن به یک درخت بزرگ) را دارد.

حالا یک سوال:

برای توضیح این تغییر، آیا می‌توانیم فقط چیزی که در حال تغییر است را در نظر بگیریم یا باید چیزهای دیگر را نیز شامل این جریان کنیم؟ بدیهی است، چیزهای دیگری نیز باید شامل شوند. هیچ چیز نمی‌تواند آن‌چه را که ندارد، به خود بدهد و چیزی که تغییر می‌کند نمی‌تواند همین حالا چیزی را که در آینده خواهد داشت، داشته باشد. نتیجه‌ی تغییر در واقع قبل از بروز تغییر نمی-تواند وجود داشته باشد. چیزی که در حال تغییر است تنها با ظرفیت تغییر آغاز می‌شود، اما چیزهای دیگری نیز باید تاثیر خود را بگذارند، تا این ظرفیت صورت واقعی به خود بگیرد. در غیر این صورت هیچ تغییری رخ نخواهد داد.

هیچ چیزی به خودیِ خود تغییر نمی‌کند. چیزهایی که حرکت می‌کنند مانند بدن حیوانات، با تمایل یا اراده‌ی خودشان حرکت می-کنند- چیزی ورای مولکول صرف. و هنگامی که حیوان یا انسان بمیرد، مولکول‌ها باقی می‌مانند، اما بدن دیگر حرکت نمی‌کند، زیرا دیگر میل یا اراده‌ای برای حرکت وجود ندارد.

حالا یک سوال دیگر:

آیا چیزهای دیگر در خارج از چیزی که در حال تغییر است، نیز تغییر می‌کنند؟ آیا حرکت‌کننده‌های آن نیز حرکت می‌کنند؟ اگر چنین است، همه‌ی آن‌ها درحال‌حاضر نیازمند تاثیر پذیرفتن از سوی چیزهای دیگر هستند، یا در غیر این صورت دیگر نمی‌توانند تغییر کنند. مهم نیست چند چیز در این مجموعه وجود دارد، به هر روی هر چیزی نیاز به چیزی خارج از خود برای تحقق بخشیدن به توان بالقوه‌ی خود برای تغییر دارد.

جهان مجموع کل این چیزهای در حال حرکت است، هرچند چیزهای زیادی وجود دارد. تمام جهان در حال تغییر است. اما ما قبلا دیده‌ایم که رخ دادن تغییر در هر موجودی نیازمند یک نیروی بیرونی است. بنابراین، نیروهایی در خارج (علاوه بر) از جهان وجود دارد، وجودی حقیقی که نسبت به این جهان برتری دارد. این یکی از چیزهایی است که به معنای خدا” است.

به طور خلاصه، اگر چیزی در خارج از جهان مادی وجود نداشته باشد، هیچ چیزی وجود ندارد که بتواند جهان را تغییر دهد. اما جهان تغییر می‌کند. بنابراین چیزی علاوه بر جهان مادی باید وجود داشته باشد. اما جهان مجموع کل ماده، فضا و زمان است. این سه چیز به یکدیگر وابسته هستند. بنابراین این وجود، ” خارج از جهان، خارج از ماده، فضا و زمان است، و چیزی نیست که تغییر کند؛ بلکه یک منبع تغییر بدون تغییر است.

اثبات وجود خدا ۲:

برهان علیت منطقی و موثر


ما درک می‌کنیم که بعضی چیزها باعث به وجود آمدن چیزهای دیگری می‌شوند (شروع موجودیت، ادامه‌ی موجودیت یا هر دو). به عنوان مثال، مردی که پیانو می‌نوازد، خالق موزیکی است که ما می‌شنویم. اگر او دست از نواختن بردارد، موسیقی هم متوقف می‌شود.

حالا از خودتان بپرسید:

آیا همه چیز توسط چیزهای دیگر به وجود می‌آیند؟ فرض کنید همین‌طور است. یعنی فرض کنید هیچ موجود غیرمعلولی، هیچ خدایی وجود ندارد. پس هیچ چیز نمی‌تواند وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید، بر اساس فرضیه‌ی نبود خداوند، هر چیزی برای وجود داشتن، به یک دلیل فعلی در خارج از خود نیاز دارد. بنابراین درحال‌حاضر، همه چیز، از جمله همه‌ی چیزهایی که سبب ایجاد چیزها می‌شوند، به یک علت نیاز دارند. آن‌ها فقط در صورتی می‌توانند سبب وجود چیزی شوند که چیزی سبب وجود آن‌ها شود. بنابراین هر چیزی که وجود دارد، بر اساس این فرضیه، برای به وجود آمدن باید معلول باشد.

اما معلول چه چیزی؟ فراتر از هر چه که هست، ممکن است هیچ چیز نباشد…. اما این ابزورد (بی‌معنا) به نظر می‌رسد: همه‌ی واقعیت‌ها وابسته هستند، اما وابسته به هیچ چیز! این فرضیه که همه‌ی موجودات معلول هستند، و وجود غیرمعلول وجود ندارد، نامعقول است. بنابراین باید چیزی غیرمعلول وجود داشته باشد، چیزی که همه‌ی چیزهایی که به علتی کافی برای به وجو آمدن نیاز دارند، به آن وابسته هستند.

هستی (بودش و وجود داشتن) مانند هدیه‌ای است که از علت به معلول داده شده است.

اگر کسی وجود دارد که این هدیه را دریافت نکرده‌است، هدیه نمی‌تواند به زنجیره‌ی گیرنده‌ها منتقل شود، هر چه‌قدر که زنجیره بلند یا کوتاه باشد. اگر همه باید یک کتاب خاص را قرض بگیرند، اما هیچ‌کس در واقع آن را ندارد، پس هیچ کس هرگز آن را دریافت نمی‌کند. اگر هیچ خدایی که بر اساس طبیعت ابدی خودش به وجود آمده‌، وجود نداشته باشد، پس هدیه‌ی هستی نمی‌تواند به زنجیره‌ای از موجودات منتقل شود و ما هرگز نمی‌توانیم آن را دریافت کنیم. اما ما آن را دریافت می‌کنیم؛ ما وجود داریم بنابراین باید یک خدا وجود داشته باشد: یک وجود بی‌قید و شرط که مانند ما و مانند هر پیوند دیگری در زنجیره‌ی گیرندگان نیازی به دریافت هدیه ندارد.


سوال ۱: چرا ما به یک علت غیرمعلول نیاز داریم؟ چرا نباید یک مجموعه‌ی بی‌پایان از چیزهایی که به طور متقابل موجودیت یکدیگر را سبب می‌شوند، وجود داشته باشد؟

پاسخ: این یک فرضیه‌ی جذاب است. به یک آدم مست مجرد فکر کنید. او احتمالا نمی‌تواند به تنهایی بایستد. اما گروهی از مست‌ها، که همه‌ی آن‌ها از یکدیگر حمایت می‌کنند، ممکن است بتوانند بایستند. اما توجه داشته باشید که: اگر چند آدم مست داشته باشیم، و یک زمین ثابت زیر پای‌شان، می‌توانیم درک کنیم که چگونه می‌توانند سکندری خوردن‌های یکدیگر را کنترل کنند و چگونه گروهی از آن‌ها با هم می‌توانند (نسبتا) راست بایستند. اگر زمین از آن‌ها حمایت نمی‌کرد، ما نمی‌توانستیم سرپا ایستادن آن‌ها درک کنیم – اگر، مثلا، همه‌ی آنها چندین متر بالاتر از آن آویزان بودند. و البته، اگر هیچ مستی وجود نداشت، هیچ چیز هم برای فهمیدن وجود نداشت.


این جریان ما را به استدلال‌مان می‌رساند. چیزها برای این‌که به طور متقابل وابسته باشند، باید وجود داشته باشند؛ آن‌ها نمی‌توانند برای تمام موجودیت‌شان به یکدیگر متکی باشند، زیرا در این صورت باید به طور همزمان، علت و معلول یکدیگر باشند. الف علت ب است، ب علت پ و پ علت الف است. این رابطه بی‌معنا است.


این استدلال در تلاش است نشان دهد که چرا دنیای علی و معلولی ایجاد می‌شود یا می‌تواند وجود داشته باشد. و به سادگی اشاره می‌کند: اگر فلان چیز تنها در صورتی می‌تواند وجود داشته باشد که چیز دیگری آن را به وجود بیاورد، پس باید چیزی وجود داشته باشد که موجودیت‌اش هدیه نیست. در غیر این صورت در عین حال که هر چیزی باید موجودیت خود را دریافت کند، اما هیچ چیز (علاوه بر همه چیز”) وجود ندارد که این موجودیت را به آن بدهد. و این بدان معناست که هیچ چیز در واقع نمی‌تواند وجود داشته باشد.


سوال ۲: چرا مجموعه‌ای بی‌پایان از علت و معلول که ریشه در گذشته دارند، وجود نداشته باشد؟ در این صورت همه چیز واقعی می‌شد و واقعا وجود می‌داشت – حتی اگر علت آن دیگر وجود نداشت.


پاسخ: اول، اگر استدلال کلام (استدلال شماره‌ی ۶) درست باشد، مجموعه‌ای بی‌پایان از علت‌هایی که ریشه در گذشته دارند، وجود نخواهد داشت. اما فرض کنید چنین مجموعه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد. این استدلال در مورد گذشته نیست و تاثیر خود را خواهد داشت خواه گذشته متناهی باشد و خواه لامتناهی. این استدلال مربوط است به آن‌چه درحال‌حاضر وجود دارد.

حتی شما در هنگام خواندن این مطلب، به چیزهای دیگری وابسته هستید؛ شما نمی‌توانستید، درحال‌حاضر، بدون آن‌ها وجود داشته باشید. فرض کنید هفت چیز وجود دارد که شما به آن وابسته هستید. اگر این هفت چیز وجود نداشته باشند، شما نیز وجود نخواهید داشت. اکنون فرض کنید که همه‌ی آن هفت چیز برای موجودیت داشتن به چیزهای دیگر وابستگی دارند.

بدون آن‌ها، هفت چیزی که اکنون وابسته به آن هستید، وجود نخواهند داشت – و شما نیز وجود نخواهید داشت. تصور کنید که کل جهان از شما و هفت علت ایجادکننده‌ی شما تشکیل شده‌است.

اگر چیزی جز جهان در حال تغییر (چیزهای وابسته) وجود نداشته باشد، پس جهان (و شما به عنوان بخشی از آن) نمی‌توانید وجود داشته باشید. زیرا همه‌ی چیزهایی که درحال‌حاضر وجود دارند، نیازمند این هستند که موجودیت خود را از کسی هدیه بگیرند، ولی هیچ چیز قادر به دادن موجودیت به آن‌ها نیست. ولی شما وجود دارید و کسی بوده که این موجودیت را به شما هدیه دهد. بنابراین در این صورت باید چیزی علاوه بر جهانِ چیزهای وابسته” – چیزی که مانند آن‌ها وابسته نیست، وجود داشته باشد.

و اگر در آن صورت باید وجود داشته باشد، در این صورت هم باید وجود داشته باشد.

در جهان‌مان مسلما بیش از هفت چیز وجود دارد که نیازمند موجودیت (وجود داشتن) یافتن هستند (یعنی این‌که چیز دیگری باید به آن‌ها موجودیت‌شان را هدیه کند). اما این نیاز، ” با وجود داشتن بیش از هفت چیز کاهش نمی‌یابد. همان‌طور که چیزهای بیش‌تر و بیش‌تری را تصور می‌کنیم – حتی تعداد بی‌شماری از چیزها، در صورت امکان – به سادگی مجموعه‌ای از موجوداتی که نیاز دارند را گسترش می‌دهیم. و این نیاز به موجودیت یافتن یا وجود داشتن، نمی‌تواند از داخل مجموعه‌ی تصور شده، تامین شود. اما بدیهی است که این نیاز برآورده شده‌است، زیرا موجودات احتمالی وجود دارند. بنابراین یک منبع هستی وجود دارد که جهان مادی ما به آن وابسته است.

اثبات وجود خدا ۳:

برهان زمان و احتمال

۱. ما به چیزهای دور و برمان که به وجود می‌آیند و از بین می‌روند، توجه می‌کنیم. به عنوان مثال، یک درخت از یک ساقه‌ی کوچک رشد می‌کند، گل‌های زیبایی می‌آورد، و سپس خشک می‌شود و می‌میرد.

۲. آن‌چه به وجود می‌آید و از بین می‌رود، مجبور نیست که وجود داشته باشد؛ وجود نداشتن یک احتمال واقعی است.

۳. فرض کنید که هیچ چیز نباید وجود داشته باشد؛ یعنی وجود نداشتن یک احتمال واقعی برای همه چیز است.

۴. پس درحال‌حاضر هیچ چیزی وجود ندارد. چرا که

۵. اگر جهان موجودیت یافتن را آغاز کند، پس همه‌ی موجودات باید منشاء خود را در لحظاتی از گذشته ردیابی کنند که قبل از آن– به معنای واقعی کلمه- هیچ چیز وجود نداشته‌است. ولی

۶. از هیچ چیز، هیچ چیزی به وجود نمی‌آید. بنابراین

۷. جهان نمی‌توانسته شروع شود.

۸. فرض کنید که جهان هرگز شروع نشده‌است. پس، برای مدت زمان لایتناهی تاریخ کیهانی، تمام موجودات احتمال وجود نداشتن (موجودیت نیافتن) را داشته‌اند. ولی

۹. اگر در یک زمان لایتنهایی، این احتمال هرگز شناخته نشده باشد، پس نمی‌توانسته یک احتمال واقعی باشد. بنابراین

۱۰. باید چیزی وجود داشته باشد که مجبور است وجود داشته باشد، که وجود نداشتن و موجودیت نیافتن برایش غیرممکن باشد. این نوع موجود، ضروری نامیده می‌شود.

۱۱. این ضرورت یا متعلق به چیزی در خود است یا از دیگری مشتق می‌شود. اگر از موجود دیگری مشتق شود، در نهایت باید یک موجود وجود داشته باشد که ضرورت‌اش مشتق نشده‌است، یعنی یک موجود کاملا ضروری.

۱۲. این موجود کاملا ضروری خداست.

سوال ۱: حتی اگر در حقیقت تمام طول روز را در خانه باشید، باز هم احتمال از خانه بیرون‌رفتن‌تان وجود دارد. خوب پس چرا این احتمال غیرممکن به نظر می‌رسد که جهان به بقای خود ادامه دهد، حتی با وجود این‌که احتمال دارد از عرصه‌ی وجودی خارج شود؟

پاسخ: این دو مورد واقعا موازی نیستند. خارج شدن از خانه‌ در یک روز خاص چیزی است که به انتخاب و اراده‌ی خودتان بستگی دارد. اما اگر عدم وجود یک امکان واقعی برای شما باشد، پس شما موجودی هستید که نمی‌تواند برای همیشه ماندنی باشد. به عبارت دیگر، احتمال عدم وجود باید بخشی ذاتی و درونی از سرشت شما باشد، یک ویژگی ضروری. و اگر همه چیز مانند این باشد، پس چگونه چیزها می‌توانند بعد از گذشت زمان نامحدود، وجود داشته باشند؟

چرا که یک زمان بی‌نهایت برای همیشه طول می‌کشد. بنابراین یک موجود باید آن‌چه را که می‌گیرد خودش هم داشته باشد تا برای همیشه بماند، یعنی برای یک مدت زمان نامحدود باقی بماند. بنابراین در قلمرو موجودیت داشتن باید چیزی وجود داشته باشد که احتمال از دست دادن موجودیت را نداشته باشد. و این نوع موجود، چنان-چه آکویناس می‌گوید، ضروری” نامیده می‌شود.

اثبات وجود خدا ۴:

برهان درجات تکامل

ما متوجه چیزهای اطرافمان که به شیوه‌های مختلفی تفاوت دارند، هستیم. برای مثال، سایه‌ای از یک رنگ می‌تواند روشن‌تر یا تیره‌تر از سایه رنگ دیگری باشد، یک پای سیب تازه پخته‌شده داغ‌تر است از پای سیبی که یک ساعت قبل از فر بیرون آمده‌است. زندگی شخصی که به دیگران عشق می‌دهد و از آن‌ها عشق می‌گیرد، بهتر از زندگی کسی است که سر و کاری با عشق ندارد.

بنابراین ما بعضی چیزها را بر اساس بیش‌ترین و کم‌ترین چینش می‌کنیم. و وقتی این چینش را انجام میدهیم، طبیعتا آن‌ها را بر مقیاس ‘نزدیک به بیش‌ترین و کم‌ترین’ قرار میدهیم. به عنوان مثال، برداشت ما از روشن‌تر این است که به شفافیت سفید خالص نزدیک می‌شود، و تیره‌تر یعنی نزدیک شدن به مات بودن طیف سیاه. این بدان معنی است که ما آن‌ها را در فاصله‌های” مختلف از بیش‌ترینه‌ها و به عنوان دارنده‌ی ( به میزان”بیش‌تر” یا کم‌تر”) آن‌چه که بیش‌ترینه‌ها به طور کامل دارند، در نظر می‌گیریم.

گاهی اوقات، این فاصله در واقع فاصله‌ای حقیقی است از نهایتی که، تمام تفاوت بین بیش‌تر” و کم‌تر” را می‌سازد. به عنوان مثال، چیزها بسته به دوری و نزدیکی‌شان به منبع گرما داغ‌تر یا خنک‌تر هستند. این منبع، گرما را کم‌تر یا بیش‌تر به آن‌ها انتقال می‌دهد. این بدان معنی است که میزان گرمائی که در اختیار آن‌ها قرار دارد، ناشی از یک منبع خارج از آن‌ها است.

حالا وقتی که ما درباره‌ی خوب بودن چیزها فکر می‌کنیم، بخشی از منظور ما، به آن چه آن‌ها به سادگی به عنوان یک موجود هستند، مربوط است.

به عنوان مثال، ما معتقدیم که یک روش نسبتا پایدار و دائمی وجود داشتن بهتر از روشی سریع و مبهم است. چرا؟ زیرا ما در سطحی عمیق (اما نه همیشه آگاهانه) متوجه هستیم که هستی منبع و شرط تمام ارزش‌ها است؛ در نهایت، بودن بهتر از نبودن است.

و بنابراین ما برتری ذاتی همه‌ی شیوه‌هایی را که احتمالات را گسترش می‌دهند، ما را از بند محدودیت‌های مادی آزاد می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند که در موجودیت چیزهای دیگر سهم داشته باشیم، آن‌ها را توانمند کنیم و توسط آن‌ها توانمند شویم، تشخیص می‌دهیم.

به عبارت دیگر، همه‌ی ما متوجه هستیم که موجود هوشمند بهتر از موجود غیر هوشمند است؛ موجودی که قادر است عشق بدهد و عشق بگیرد بهتر است از موجودی است که نمی‌تواند با عشق سر و کاری داشته باشد؛ این‌که روش زندگی ما بهتر، غنی‌تر و کامل‌تر از یک سنگ، یک گل، کرم خاکی، یک مورچه یا حتی یک خوک آبی است.

اما اگر این درجه‌ی کمال مربوط به موحودیت داشتن است و موجودیت داشتن در مخلوقات محدود رخ بدهد، پس باید یک بهترین”، یک منبع و استاندارد واقعی از همه‌ی کمال‌هایی که می‌دانیم به ما به عنوان موجودات تعلق دارد، وجود داشته باشد.

– این موجودیت مطلقا کامل – هستیِ تمام موجودات”، کمال تمام کمال‌ها” – خداوند است.

سوال ۱: این استدلال یک”بهترِ” حقیقی را فرض می‌کند. اما آیا همه‌ی قضاوت‌های ما در رابطه با ارزش مقایسه‌ای، صرفا ذهنی نیستند؟

پاسخ: این سوال خودش به خودش پاسخ می‌دهد. چرا که پرسشگر نمی‌توانسته این سوال را بپرسد، مگر این‌که با خودش فکر کرده باشد که پرسیدن سوال واقعا بهتر از نپرسیدن آن است، و واقعا پیدا کردن جواب درست بهتر از پیدا نکردن پاسخ است. شما می‌توانید بر اساس سوبژکتیویسم (ذهنیت‌گرایی) صحبت کنید، اما نمی‌توانید آن را زندگی کنید.

اثبات وجود خدا ۵:

برهان نظم

این نوع استدلال از جاذبه‌ی دائمی و گسترده‌ای برخوردار است. تقریبا همه می‌پذیرند که فکر کردن به نظم و زیبایی طبیعت چیزی را در عمق وجود ما قلقلک می‌دهد. اما آیا این نظم و زیبایی محصول طراحی هوشمندانه و هدفی آگاهانه هستند؟ برای تئیست‌ها (خداباورها) پاسخ مثبت است. برهان نظم، می‌کوشد از این پاسخ دفاع کند، و نشان دهد که چرا این پاسخ معقول‌ترین پاسخ است. این برهان به اندازه‌ی تجربیات فراوانی که در آن‌ها ریشه دارد متنوع فرموله شده‌است. در ادامه بینش اصلی یا مرکزی برهان نظم را می‌بینید:

۱. جهان میزان سرسام‌آوری از قابلیت فهم را به نمایش می‌گذارد، هم در چیزهایی که مشاهده می‌کنیم، و هم در چگونگی ارتباط برقرار کردن این چیزها با چیزهای دیگری خارج از خود. یعنی: شیوه‌ای که آن‌ها وجود دارند و با هم در صلح و صفا زندگی می‌کنند، نظم زیبا و پیچیده‌ای را نشان می‌دهد که می‌تواند حتی بی‌دقت‌ترین مشاهده‌کننده را از حیرت و شگفتی لبریز کند. ذاتا برای بسیاری از موجودات مختلف طبیعی است که با یکدیگر کار می‌کنند تا یک نتیجه‌ی با ارزش را تولید کنند، مثلا ارگان‌های موجود در بدن برای زندگی و سلامت ما کار می‌کنند. (برهان ۸ را نگاه کنید.)

۲. این نظم قابل درک، محصول شانس یا طراحی هوشمندانه است.

۳. شانس نقشی ندارد.

۴. از این رو جهان محصول طراحی هوشمندانه است.

۵. طراحی فقط از یک ذهن، یک طراح شکل می‌گیرد.

۶. بنابراین جهان محصول یک طراح هوشمند است.

نخستین قاعده قطعا درست است – حتی کسانی که نسبت به این برهان مقاوم هستند، آن را پذیرفته‌اند.

کسی که نپذیرد تقریبا کندذهن است. یک تک مولکول پروتئین از نظم فوق‌العاده‌ای برخوردار است؛ یک تک سلول حتی نظم بیش‌تری دارد؛ و نظم یک ارگانی مانند چشم فوق‌العاده بیش‌تر است، ارگانی که در آن اجزای منظمِ یک پیچیدگی عظیم و ظریف با اجزای بی‌شمار دیگری برای رسیدن به یک هدف خاص کار می‌کنند. حتی عناصر شیمیایی با عناصر دیگر به روش‌های خاص و تحت شرایط خاص و منظمی ترکیب می‌شوند. اختلال ظاهری مشکلی است ناشی از فراگیر بودن نظم و ترتیب در جهان. بنابراین فرضیه اول تایید می‌شود.

اگر تمام این نظم به هیچ وجه محصول طراحی هوشمندانه نیست، پس جریان چیست؟ بدیهی است که این نظم فقط اتفاقی روی داده-است.” چیزها همگی به صورت تصادفی” این‌گونه هستند. از سویی دیگر، اگر تمام این نظم و ترتیب محصول نیروهای نابینا و بدون هدف نیست، پس از نوعی هدف حاصل شده است. این هدف تنها می‌تواند یک طراحی هوشمندانه باشد. بنابراین فرض دوم هم به اعتبار خود باقیست.

البته این فرض سوم است که اهمیت زیادی دارد. در نهایت، غیرمومنان به ما می‌گویند، این‌گونه بودن جهان تماما اتفاقی است و هیچ طراحی خاصی صورت نگرفته‌است. وجود چنین نظمی اتفاقی است و بار اثبات آن روی دوش مؤمنان است که باید نشان دهند چرا وجود چنین نظمی با تصادف صرف امکان‌پذیر نیست.

اما چنین چیزی کمی قهقرایی به نظر می‌رسد. مطمئنا این وظیفه‌ی غیر مومنان است که جایگزینی برای طراحی ارائه کنند. و شانس” واقعا معتبر نیست. زیرا ما شانس را فقط می‌توانیم در پیش‌زمینه‌ای از نظم درک کنیم. گفتن این‌که چیزی به صورت تصادفی” اتفاق افتاده است مانند این است که بگوییم آن‌طوری که انتظارش را داشتیم رخ نداد یا طوری رخ داد که انتظارش را نداشتیم. اما انتظار بدون نظم غیر ممکن است. اگر نظم را کنار بگذارید و درباره‌ی شانس تنها به عنوان یک منبع نهایی صحبت کنید، در واقع تنها پیش‌زمینه‌ای را که به ما امکان می‌دهد به طور معنی‌دار از شانس صحبت کنیم، کنار می‌گذارید.

به جای فکر کردن در مورد شانس در پیش‌زمینه‌ای از نظم، دعوت شده‌ایم که درباره‌ی نظم (نظم پیچیده و همه جا حاضر) در برابر یک پیش‌زمینه‌ی تصادفی و بی‌هدف از شانس فکر کنیم. صادقانه بگویم چنین چیزی باورکردنی نیست. بنابراین، منطق سوم این است که فرضیه‌ی سوم را تصدیق کنیم، نه شانس را، و بنابراین نتیجه را تأیید می‌کنیم که این جهان محصول یک طراحی هوشمندانه است.

سوال ۱: آیا تئوری تکامل داروین به ما نشان نداده‌است که چگونه ممکن است تمام نظم موجود در جهان به صورت تصادفی ایجاد شده باشد؟

پاسخ: ابدا! اگر نظریه‌ی داروین چیزی را نشان داده باشد، به طور کلی، آن چیز این است که چه‌طور گونه‌ها ممکن است از گونه‌های دیگر در اثر جهش تصادفی ایجاد شوند؛ و چگونه انتخاب طبیعی (- سازگاری برخی از گونه‌ها برای زنده ماندن و دوام آوردن در محیط زیست خود) می‌تواند سبب بقای این گونه‌ها شده باشد.

به هیچ وجه چنین چیزی نظم همه جا حاضر و هوشمندی طبیعت را توجیه نمی‌کند (نمی‌تواند توجیه کند). در واقع، این فرآیند فرض را بر نظم قرار می‌دهد. عبارت مشهوری هست که می‌گوید: بقای سالم‌ترین گونه‌ها، به وجود آمدن گونه‌ی سالم را پیش‌انگاشت می‌کند.” اگر داروینیان مایل هستند نظریه‌ی صرفا بیولوژیکی خود را ملاک قرار بدهند و معتقد باشند که تمام نظم وسیع در جهان اطراف ما نتیجه‌ی تغییرات تصادفی است، پس آن‌ها چیزی را می‌گویند که هیچ مدرک تجربی آن را تایید نمی‌کند؛ هیچ علم تجربی نمی‌تواند آن را ثابت کند؛ و این‌که در واقع فراتر از باور است.

سوال ۲: شاید تنها در این نقطه از جهان است که نظم یافت می‌شود. شاید نقاط ناشناخته‌ی دیگری وجود داشته باشد که پر از هرج و مرج هستند – یا شاید جهان روزی در آینده پر از هرج و مرج شود. در این صورت برهان نظم به کجا می‌رسد؟

پاسخ: مومنان و غیر مؤمنان هر دو جهان یکسانی را تجربه می‌کنند. این همان جهانی است که یا طراحی شده است یا نه. و جهانِ تجارب مشترک ما، دنیایی است از نظمی فراگیر و قابل فهم. این واقعیتی است که باید با آن مواجه شویم. پیش از آن‌که درباره‌ی آن‌چه که در آینده رخ خواهد داد یا آن‌چه در جای دیگر درحال‌حاضر وجود دارد، حدس‌هایی بزنیم، باید با آن‌چه که هست، صادقانه برخورد کنیم. ما باید با عزمی راسخ میزان نظم و فهم‌پذیری آن را به رسمیت بشناسیم. سپس می‌توانیم از خودمان بپرسیم: آیا قابل باور است که ما در جزیره‌ی کوچکی از نظم که توسط یک دریای گسترده‌ای از هرج و مرج محصور شده، دریایی که ممکن است روزی به دنیای ما هم نفوذ کند، ست داریم؟

فقط این را در نظر داشته باشید که چه‌طور در دهه‌های گذشته، در محدوده‌ی دانش خودمان تغییر کرده‌ایم.

ما چشم‌اندازمان را فراتر از این سیاره و دور از عناصری که آن را تشکیل می‌دهند، برده‌ایم. و این گسترش افق‌های ما چه چیزی را آشکار کرده‌است؟ همیشه یک چیز یکسان را آشکار کرده‌است: بیش‌تر (و نه کم‌تر) قابل فهم بودن را؛ نظمی پیچیده‌تر و ظریف‌تر را. نه تنها هیچ دلیلی برای باور کردن وجود هرج و مرج اطراف وجود ندارد، بلکه دلایلی هم مبنی عدم باور این موضوع وجود دارد. این امر در قاموس تجربه‌ای که همه‌ی ما (خواه معتقد و خواهد غیر معتقد) در آن سهیم هستیم، پدیدار می‌شود.

چیزی شبیه به همین را می‌توانیم در مورد آینده بگوییم. ما می‌دانیم چیزها در جهان چگونه عمل کرده‌اند و چگونه عمل می‌کنند. و بنابراین، تا زمانی که ما دلایلی برای فکر کردن به شیوه‌ی دیگری داشته باشیم، هر دلیلی که برای باور آن وجود داشته باشد در مسیر صحیح حرکتش ادامه خواهد یافت. هیچ گمانه‌زنی و گمانی نمی‌تواند چیزی را که ما می‌دانیم باطل یا بی‌ارزش کند.

و به هر روی این سوال از ما می‌خواهد دقیقا چه نوع هرج و مرجی را تصور کنیم؟ این‌که معلول بر علت مقدم است؟ این‌که قانون تناقض وجود ندارد؟ این‌که برای موجودیت یافتن، نیازی به چیزی نیست؟ این ایده‌ها کاملا نامفهوم هستند اگر ما در مورد آن‌ها فکر کنیم، تنها با این هدف است که آ‌‌ن‌ها را غیرممکن بدانیم. آیا ما می

#مناجات_عاشقانه


به به 


دعاهایی که خدا در قرآن بهمون تقلب داده که اینطوری ازش بخواهیم



6 دعــــای قــــــرآنــــــی


1ربَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتحْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ البقره۲۵۰»


پروردگارا! (بر دلهایمان آب) صبر و شکیبائی بریز و گامهایمان را ثابت و استوار بدار و ما را بر جمعیّت کافران پیروز گردان.


2ربَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا البقره۲۸۶»


پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را (بدان) مگیر (و مورد مؤاخذه و پرس و جو قرار مده)


3ربَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا البقره۲۸۶»


پروردگارا! بار سنگین (تکالیف دشوار) را بر (دوش) ما مگذار

آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان) بر (دوش) کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی.


4ربَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ آل‌عمران۸»


پروردگارا! دلهای ما را (از راه حق) منحرف مگردان

بعد از آن که ما را (حلاوت هدایت چشانده و به سوی حقیقت) رهنمود نموده‌ای،

و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن. بیگمان بخشایشگر توئی تو.


5ربَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ آل‌عمران۹»


پروردگارا! تو مردمان را در روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد

(تا همگان را در برابر کارشان پاداش دهی و بدین امر وعده داده‌ای و) بیگمان خدا خلاف وعده نمی‌کند.

6ربَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ آل‌عمران۱۶»


پرودگارا! ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را ببخش و

ما را از عذاب آتش (دوزخ) به دور دار.



آمین یا ارحم الراحمین


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



عاشقانه های من و خدا


خدا


.
جـــانـان


بــرای عــاشــق تــو شدن


هیچ بــهــانـہ‌ای لازم نیست



هرچــہ باشد،


میان این هـمـہ الـفـبـا

تـنـهـا تــویــی ڪہ

حــرفــــ نداری


سـپاس خــــدای را
 ڪـہ اول است

و پیش از او اولی نبوده

و آخــر است

 و پس از او اخری نباشد».



#صحیفه‌سجادیه



بقول ناصر پروانی


  ❣️خواستم

    ❣️شعری بگویم

      ❣️با حروفی

        ❣️غیر #عشق

❣️هرچه آمد

  ❣️عین بود

    ❣️و شین بود

      ❣️قاف بود


#عاااشقتم_خدااا




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



تلگرام عشق فقط خدا



داستانک معنوی


 زمانی که حضرت داوود علیه السلام بر مملکتی حکومت می‌کرد و پیامبر و پادشاه آن سرزمین بود و قوم بنی اسرائیل را رهبری و هدایت می‌نمود، در جنگهای بسیار نیز شرکت کرده بود و می‌کرد و در تمامی آنها پیروز و موفق شده بود. حتی در زمان کودکی حضرت داود در جنگی حضور داشت و سردار بزرگ فلسطینی ها یعنی جالوت» را از پا درآورده بود و همین امر سبب شکست سپاه فلسطینی‌ها از سپاه بنی اسرائیل به فرماندهی طالوت شده بود.

طالوت به نشانه ی سپاسگزاری از حضرت داود علیه السلام دختر خود میکال را به همسری او درآورد و به او فرماندهی سپاه بنی اسرائیل را واگذار کرد و هر چه که می‌خواست در اختیارش می‌گذاشت و خلاصه تمام آنچه یک فرمانده سپاه باید داشته باشد، در اختیار حضرت داود قرار گرفت و از قضا همیشه هم در مبارزات و جنگهایش پیروز و سرفراز بود.

القصه در زمان پیری این پیامبر عزیز که پادشاه بنی اسرائیل بود. هر کسی که احتیاج به قاضی زبردست و استاد داشت، نزد او می‌آمد. زیرا در آن زمان حضرت داود بهترین قاضی بود و عادلانه ترین و کاملترین قضاوتها و داوریها را می‌کرد.

یک روز مردی پیش حضرت داود علیه السلام آمد و گفت: گوسفندان مردی در نیمه های شب گذشته به داخل باغ انگور من شدند و تمامی انگورهای باغ مرا خورده اند و اکنون به من شکایت از آن مرد نزد شما آمده ام تا درباره آن قضاوت کنید. حضرت که خود جواب آن را می‌دانست تمام فرزندانش را جمع کرد و از آنها قضاوت درباره آن مرد را پرسید. پس همه فرزندان به فکر فرو رفتند ولی نتوانستند به هیچ جوابی برسند.

تنها فرزند کوچک او، سلیمان علیه السلام بود که گفت: پدرجان من جواب این پرسش را می‌دانم و پاسخش این است که باید گوسفندان آن مرد که انگورهای باغ را خورده اند را به صاحب باغ انگور بدهند تا از پوست و شیر و گوشت آنها استفاده کند و امرار معاش کند و زندگی خود را بگرداند. تا اینکه باغش دوباره پس از یکسال میوه بدهد و او آن وقت می‌تواند گوسفندان آن مرد را به او بازگرداند و خود نیز از ثمره باغش استفاده کند و بابت گوسفندان نیز چیزی نباید بپردازد، زیرا چیزی که عوض دارد گله ندارد.

پس داود علیه السلام به سلیمان پسرش آفرین گفت و این قضاوت از طرف خداوند نیز تایید شد و بدین ترتیب سلیمان علیه السلام بعد از داود علیه السلام برگزیده شد تا بتواند بعد از پدرش حضرت داود علیه السلام مردم را به بهترین صورت هدایت و راهنمایی کند.

سلیمان علیه السلام پس از اینکه به پیامبری مبعوث شد تمام زمین و زمان و باد و اجنّه و تمامی حیوانات و جانوران تحت فرمان او بودند و او بر همه اینها حکم می‌راند و به هر کدامشان که دستوری می‌داد، اجرا می‌کردند. پس بدین ترتیب حضرت سلیمان براساس قضاوت درستش که از طرف خداوند نیز تایید شد به مقام پیامبری رسید.

✍️سدید الدین محمد عوفی
منبع مقاله :
مهرداد، آهو؛ (1389)، 62 داستان از (کلیله و دمنه- تنامه- مرزبان نامه- مثنوی معنوی- تحفةالمجالس- سندبادنامه- قابوسنامه- جوامع الحکایات- منطق الطیر)


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ





قمارباز معروف و مقتدری در قونیه بود که او را پاشاخان می‌گفتند.


پاشاخان بر سر میز قمار نشسته بود،

که جوانی با او قصد قمار کرد.

همگان آن جوان را از نشستن بر سر میز قمار با پاشاخان منع کردند،

اما جوان که در رؤیای رها شدن از زندگی سخت بود،

بر سر میز قمار نشست و همان ابتدا باخت و هرچه داشت همانجا خالی کرد.

بر سر میز قمار به پاشاخان گفتند،

این جوان فقیر و بینواست و

از سر فقر تمام زندگی خود را فروخته و با تو قمار می‌کند؛

بر او بباز تا صدقه‌ای بر او کرده باشی تو که شکر خدا از مال دنیا بی‌نیازی.

اما پاشاخان گوش نکرد و

جوان هر چه هم از اندک مال دنیا داشت به پاشاخان باخت و با چشمانی گریان راهی خانه شد.


از او سوال کردند چرا بر او نباختی؟؟

گفت: من اگر بر او می‌باختم او سود می‌برد و تشویق می‌شد تا بر قماربازی خود ادامه دهد،

من شیرینی قمار را از او با زهر و تلخی باختن گرفتم،

تا در جوانی پا در مسیر گمراهی برای تحقق آرزوهای پوچ خود نگذارد.

چنانچه روز اول من هم مانند او فقیر و روستایی بودم که بر سر همین میز قمار بر من باختند و

مرا قمارباز کردند؛ کاش نمی‌باختند.»

اگر گاهی در زمان معصیت و گناه فَرَجی در کار ما حاصل نمی‌شود، این لطف و عنایت خداست.


ومَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ (یوسف - 53)


☘️و من (خودستایی نکرده و) نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمی‌دانم،

زیرا نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا می‌دارد

جز آنکه خدای من رحم کند، که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.

اگر در معامله‌ای حرام و ناخالص و مشکوک آستین بالا می‌زنیم و اما ضرر می‌کنیم؛

این نظر عنایت خداست که نفس امّاره ما را به سوی گناه سوق می‌دهد

ولی حضرت احدیت بر ما رحم می‌کند که طعم و مزه مال حرام را بر مذاق خود نچشیم.

اگر روزی هوس گناه می‌کنیم و می‌خواهیم با نامحرمی ارتباط برقرار کنیم و

شرایط یا جور نمی‌شود یا بهم می‌خورد نشان محبت خداست.

همان اول می‌بازیم که دیگر سمت خطا نرویم و بعد از مدتی با کلی بارِ معصیت که کسب کرده‌ایم برگردیم.

گاهی باختن همان ابتدا عین بردن است.

فلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ (انعام - 44)


☘️پس چون آنچه به آنها تذکر داده شد همه را فراموش کردند

ما هم درهای هر چیز را به روی آن‌ها گشودیم

تا چون به نعمتی که به آنها داده شد شادمان و مغرور شدند

ناگاه آنها را (به کیفر اعمالشان) گرفتار کردیم و آن هنگام (خوار و) ناامید گردیدند.


**************************


یاد اون شعر معروف افتادم که میگف.



خدایا چه شیرین است


در قمار زندگی


همه ام را به تو ببازم


عشق فقط خدا



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



#داستانک_معنوی


#داستانی_واقعی از

روایت #شب_اول_قبر


آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :

شب اول قبرِ آیت‌‌الله شیخ مرتضی حائری برایش نماز لیلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است.

بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم .
 
چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!

پرسیدم: آقای  حائری، اوضاع‌تان چطور است؟

آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن.

وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.

ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور و وحشت‌افزا!  صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می‌کرد. به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود.

بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود.

انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم جیغ بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد.

بدجوری احساس بی کسی و غربت کردم و گفتم خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم

همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.

صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!

سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد.

هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند.

نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور ! نوری چشم نواز و آرامش بخش.

ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی ؟

من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند.

بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم: راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.

و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگریستند فرمودند:

من علی بن موسی الرّضا هستم.

آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زیارت من آمدید

من هم ۷۰ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد،

این اولین مرتبه‌اش بود ۶۹ بار دیگر هم خواهم آمد.



هـرگز حسـد نبردم بر منصبی و مالی

إلّا بر آن کـه دارد با دلبـری وصالی

#سعدی


شهادت امام رضا ع تسلیت باد


خدایا بحق امام رئوف

ولی نعمت ایرانیان

آقا علی بن موسی الرضا

همه ما را عاقبت به خیر بگردان

آمین.


*****************************


❤️ کانال تلگرامی عشق فقط خدا ❤️


https://telegram.me/eshgekhodayi

تلگرام عشق فقط خدا




خیلی خیلی زیباست

سوال و جواب

مردی با رسول اکرم

صلی الله علیه و آله و سلم»



پرسید ، میخواهم گناه نکنم . . .


فرمود دروغ نگو




میخواهم داناترین مردم باشم


فرمود ازخدا بترس




میخواهم از خالصان باشم


فرمود، شب و روز قرآن بخوان


♥️


میخواهم همیشه دلم زنده باشد


فرمود مرگ را فراموش نکن




میخواهم همیشه در رحمت حق باشم


فرمود به خلق خدا نیکی کن




میخواهم از دشمن به من آفتی نرسد


فرمود همیشه توکل به خدا کن




میخواهم در جمع مردم خوار نباشم


 فرمود پرهیز گار باش ازگناه بپرهیز




میخواهم عمرم طولانی باشد


فرمود:صله رحم کن باقوم وخویش رفت وآمد کن احوالش را بپرس




میخواهم روزی من وسیع باشد


فرمود همیشه با وضو باش




میخواهم به آتش دوزخ نسوزم


فرمود چشم و زبان خود را ببند






میخواهم سنگین ترین مردم باشم


 فرمود از کسی چیزی مخواه




میخواهم مال من بیشتر شود


فرمود مداومت کن به سوره واقعه در هر شب



میخواهم فردای قیامت ایمن باشم


فرمود در میان شام و خفتن به ذکر خدا مشغول باش



میخواهم باحضورقلب نمازهایم رابخوانم


فرمود در وضو گرفتن بسیار دقت کن




میخواهم در نامه اعمالم گناه نباشد


فرمود به پدر و مادرت نیکی کن



میخواهم برای من عذاب قبر نباشد


فرمود لباس خود را پاک نگه دار





 و من الله التوفیق

تا میتوانی نشر بده

این مطلب زیبا را در مورد حضرت محمد (ص)

تا شما هم ثواب ببری صلوات


رحلت رسول مهربانی ها پیامبر رحمت و خاتم الانبیا

محمد مصطفی صلی الله علیه واله وسلم

و شهادت امام حسن مجتبی بر تمام مسلمانان جهان تسلیت باد


منبع: وبلاگ عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir


*****************************


کانال تلگرام در مورد خدا


کانال تلگرام خدا


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi



Image result for ‫بنر تلگرام‬‎



عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


تو نامَت عِشق


کلامَت عِشق


تمامِ خُلق و خویَت عِشق

مَنم مَخلوق


مَنم بی تابِ لذّت ها


مَنم جا مانده از این عِشق

تو آن آیینه ای هَستی


که چَشم از روی تو
بَستم.

وَ تو با مِهرِ والایَت

مَرا بَخشیدی و خواندی

برایَم قصّه ای از عِشق.

خُدایا

عِشق یَعنی تو

چه خوشبختَم

تو را دارَم.

مَرا از مَن رَهایَم کُن

خُدایا

دوستَت دارَم.



#حمید_رضا_یگانه


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ





یک لحظه سکوت قدری تامل



یک یهودی سخنرانی خود را در خطاب به مسلمانان این طور شروع می کند.:

 

ایرانیان را با کوروش سرگرم کردیم ❗️

مسجدی از فرقه شیعه را منفجر کردیم و به شما گفتیم کار فرقه سنی بوده و همین کار را با فرقه سنی ها کردیم و این طور کشت و کشتار را بین شما راه انداختیم ❗️

به فرقه سنی ها فهماندیم که دشمن درجه یک آنها فرقه شیعه هست و این کار با فرقه شیعه هم کردیم و نسلهای مسلمانان را ازبین بردیم ❗️

به چی افتخار می کنید ⁉️

ماهوارهایمان را راهی خانه هایتان کردیم و شبکه های اختصاصی به تمام زبان مسلمانان ایجاد کردیم ❗️

فیلم های غیر اسلامی ساختیم و آنها را درست وقت عبادت شماها پخش کردیم و این طور اسلام شما را نابود کردیم ❗️

بازارهایتان را از لباسهای نازک و تنگ پر کردیم و هر روز به نازکی و تنگی آن افزودیم ❗️

به چی افتخار می کنید ⁉️

فرهنگ دوستی پسرها و دخترها را بین جوانان شما آوردیم و ایمان جوانان شما سست کردیم ❗️
دانشگاهایتان را با ترفندهاى حرفه اى تعطیل کردیم و امروز می بینم دانشگاهایتان فقط محل دوستی و رفاقت هست ❗️

به چی افتخار می کنید ⁉️

به عربها فهماندیم که دشمن سر سخت آنها فارسها هستند و به فارسها فهماندیم که عربها دشمن درجه یک آنها هستند ❗️

به چی افتخار می کنید ⁉️

مدام به فارسها از تاریخ درخشان گذشتشان می گوییم و آنها را در مقابل اعراب قرار می دهیم ❗️

در بین شما جکهایی در مورد بزرگان شما درست کردیم و شما هم استقبال کردید ❗️

لعن و نفرین را به هر دو فرقه شیعه و سنی آموختیم و به آنها گفتیم که باید همدیگر را سب و لعن کنید ❗️

به چی افتخار می کنید ⁉️


بین دو کشور مسلمان فتنه انداختیم و به یک طرف اسلحه دادیم تا طرف دیگری را بکشد و همینطور نسلهای شما را ازبین بردیم ❗️


قرآن شما را طبق خواست خودمان تفسیر کردیم و بعضیها را تکفیر کردیم و گفتیم کشتن اینها حلال است ❗️

مذهب جدیدی درست کردیم و آن را قوی ساختیم و به اسلحه دادیم تا شما را بکشد وشما خواب هستید❗️

به چی افتخار می کنید ⁉️

برنامهای اجتماعی را بین شما رواج دادیم و شما را مشغول کردیم تا مبادا بیدار شوید و به بسوی ما بیایید ❗️

فیلمهایی ساختیم و خیانت را به خانه های شما آوردیم ❗️

و خیلی چیزهای دیگر.

و اما ای یهودیان سر افراز امروز هیچ فشنگی روانه ما نمی شود زیرا مسلمانان در گیر کشتار همدیگر هستند شبها را راحت بخوابید.

زمانی بود که اسلام بر جهان حکومت می کرد،
اما امروز مسلمانان نمی توانند حتی بر خود حکومت کنند ❗️❗️❗️

بله آنها در عراق، سوریه، لبنان، یمن، لیبی، تونس، مصر، عربستان، افغانستان، پاکستان، قطر، کویت، امارات، ترکیه و خیلی جاهای دیگر دارند همدیگر را می کشند ❗️
بله چون ما به آنها فهماندیم که ما دشمن آنها نیستیم ❗️

جوان یهودی دستان خود را بالا برد و با تمام قدرت فریاد زد .:
ای محمّد.، اسلامی که تو آنرا بر تمام جهان فرستادی امروز چراغ آن نور نمی دهد ❗️
ای محمّد دیگر کتاب تو خوانده نمی شود زیرا اگر خوانده می شد پیروان تو همدیگر را نمی کشند ❗️❗️

زمانی تو به آنها می گفتی یهودیان دشمن درجه یک تو هستند ولی الان ما قاعده رو تغییر دادیم❗️

می بینی ای محمّد امّت تو غرق در خون است، روزانه هزاران مسلمان کشته می شوند، آنهم به دست مسلمانی دیگر، زیرا به آنها یاد دادیم که آنها برادر نیستند زیرا دیگر کتاب تو خوانده نمی شود❗️❗️


انتشار جهت روشنگری


بسم الله.

بیدارباشیم


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ




"ذکر بایزید بسطامی"


.نقل است که شیخ شبى از گورستان می آمد.

جوانى از بزرگ‏زادگان بسطام بربط می زد.

چون نزدیک شیخ رسید، شیخ گفت: لا حول و لا قوّه الّا باللّه».

جوان بربط بر سر شیخ کوفت.

سر بایزید و بربط او هردو بشکست.


شیخ باز زاویه آمد و

على الصّباح بهاى بربط به دست خادم،

با طبقى حلوا پیش آن جوان فرستاد و عذر خواست و گفت:

او را بگوى که بایزید عذر می خواهد و

می گوید که دیشب آن بربط در سر ما شکستى.

این قراضه را بستان و دیگرى را بخر.

و این حلوا بخور تا غصه شکستگى و تلخى آن از دلت برود».

چون جوان حال چنان دید،

بیامد و در پاى شیخ افتاد و توبه کرد و بسیار بگریست.

و چند جوان دگر نیز همراه با او چنین کردند

به برکت اخلاق شیخ.
؛

مردم را با عمل خود به نیکی ها دعوت کنید


تذکره الاولیا عطار نیشابوری


عشق فقط خدا

عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



شعر معنوی


شاهکاری از مهدی مختار زاده



باران که شدی مپرس این خانه ی کیست

سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست


باران که شدی، پیاله ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست



باران! تو که از پیش خدا می آیی

توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست



بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست


 
با سوره ی دل، اگر خدارا خواندی

حمد و فلق و نعره ی مستانه یکیست



این بی خردان، خویش خدا می دانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست



از قدرت حق، هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست




گر درڪ کنی

          خودتـ خـدا را بینی

درکش نکنی،

      کعبه و بتخانه یکیستـ ـ ـ



شاعر گرانقدر مهدی مختار زاده


عشق فقط خدا


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


عاشقانه های من و خدا


عشق فقط خدا


نمیخواهم که با سردی،
چو گل خندم ز بیدردی

دلی چون لاله با داغِ
 محبت آشنا خواهم


چنان با جان من ای غم،
 درآمیزی که پنداری

تو از عالَم مرا خواهی،
 من از عالَم تو را خواهم

عاشقتم خدااا



فریدون مشیری


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ



▨╮ شعر مهدوے ╰▨▧



☘️ معذرت می خواهم آقا یک کمی تاخیر شد
☘️ ساعت دست شما چند است آقا، دیر شد؟


☘️ مهر بطلان خورد بر عمر من و بابا بزر گ
☘️ کوچک کوچکترین کوچه ی مان هم پیر شد


☘️ آنقدر تیر تمسخر بر سر و رومان چکید
☘️ هی دروغی، هی نمی آیی، چنین تعبیر شد


☘️ فکر می کردم زمان اندازه ی تقویم ماست
☘️ جلد های بی شماری بازهم تکثیر شد


☘️ انتظار سست ما، این بی وفاییمان درست
☘️ ترکه ی تنبیه مان آیا چنین تقدیر شد؟


☘️ توده ی بغض مرا این واژه معنا میکند
☘️ کی می آیی حضرت آقا؟ نفس زنجیر شد


☘️ عصر طولانی جمعه وعده ی دیدارمان
☘️ یادتان رفتست آقا یا کمی تاخیر شد ؟



اللهم عجل لولیک الفرج



عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ


تراژدی تردمیل خوشبختی

فرض کن روزی تلفن زنگ میزند. صدایی پرهیجان می گوید، مژدگانی بدهید،

در بانکی که حساب باز کرده بودید، برنده جایزه چند میلیارد تومانی شده اید.

چه احساسی خواهی داشت؟ لذ

و فکر می کنید این احساس چقدر دوام بیاورد؟

دقت کنید که جایزه شما چند میلیارد تومانی است.
احتمالا خواهید گفت از این به بعد میدانم چگونه زندگی کنم و تا آخر عمر شاد خواهم زیست.

تقریبا همه ما به این سوال چنین پاسخی می دهیم


اما این کاملا اشتباه است.

آیا برنده شدن در جوایز بانک ما را سال ها به شادترین انسان تبدیل می کند؟

دن گیلبرت، استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد، نظرش منفی است.

پژوهش های متعدد نشان می دهد اثر شادی چنین دستاوردهایی بعد از چند هفته از بین می رود.

بنابراین، فرد چند وقت پس از دریافت جایزه به همان سطح رضایت از زندگی بازخواهد گشت.

به یک داستان واقعی توجه کنید:

یکی مدیر ثروتمند تصمیم گرفت ویلای رویاهایش را بسازد!

تعداد زیادی اتاق، استخر شاهانه، چشم اندازی رشک برانگیز، روف گاردن و .

چند هفته اول با خوشحالی لبخند می زد.

اما خیلی زود این شادی از بین رفت. بعد از شش ماه ناراحت تر نیز شد.


چه اتفاقی رخ داد؟

او می گفت: دیگر ویلا،رویای او نبود.

در را که بازمی کردم هیچ حسی نسبت به ویلا نداشتم

راستش مانند آپارتمان تک اتاق خوابه دوران دانشجویی ام بود هیچ فرقی نمی کرد.

بدتر این که باید روزی دو بار، هر بار یک یک ساعت مسیری پرترافیک و

طولانی از خانه تا محل کار رفت و آمد می کرد.


این یک داستان استثنایی و فقط برای یک نفر و یک مورد نیست.

می توانید از این قضیه را در زندگی خود و دیگران جستجو کنید.


بگذارید چند مثال دیگر بزنم:


1- تلاش می کنید که دکترا بگیرید

. یک ماه بعد از دفاع پایان نامه تان و در زمانی که همه به شما می گویند

خانم دکتر یا آقای دکتر،

احساس می کنید شادمانی ویژه ای ندارید.

2- سه سال منتظر می مانید تا رییس اداره تان بازنشست شود.

شما جزو کاندیداها هستید،

دل تان مانند سیر و سرکه می جوشد که شما به عنوان کاندیدا انتخاب شوید.

چنین نیز می شود. سپس در یک کش و قوس، رییس اداره تان می شوید.

ماه عسل شغل جدید که تمام می شود، به همان سطح از رضایت سابق باز می گردید.

افرادی که در ثروت شان یا شغلشان تغییر یا پیشرفتی می کنند

از نظر میزان خوشحالی بعد از حدود سه ماه دوباره به همان حالت اولیه برمیگردند.

علم این اثر را تردمیل خوشبختی می نامد؛

یعنی ما سخت تلاش میکنیم، می دویم و میتوانیم چیزهای بیشتر و بهتری را بخریم،

ولی این موارد در حال حاضر ما را خوشحال ترنمی کنند

(کتاب هنر شفاف اندیشیدن).

تجویز راهبردی:
اگر واقعا تراژدی تردمیل خوشبختی صحت داشته باشد،

پس این همه تلاش ما بی فایده است؟ اینکه در جستجوی تحصیلات بالاتر،

خانه بزرگ تر، ماشین بهتر هستیم تاثیری در رضایت ما ندارد؟


به دو تجویز زیر دقت کنید:

1- جستجوی همین اهداف کوچک و بزرگ است که باعث می شود ما به تکاپو بیفتیم و در مسیر این تلاش است که انسان، ساخته می شود، یاد می گیرد و رشد می کند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، آنگاه خواهیم دانست که از چیزهای مادی مانند ماشین، خانه، پست، مدرک، انتظار شادمانی پایدار و بلندمدت نداشته باشیم. هر کدام از این ها بهانه ای است برای پویایی و برای شدن» و نه بودن» و داشتن».

2- اگر اهداف خود را به درستی انتخاب کنید، سطح رضایت شما بالاتر خواهد رفت. اهداف شما اگر در منطقه طلایی شما باشد (نقطه همپوشانی علاقه مندی تان، توانمندی تان و ارزشمندی آن) آنگاه دستیابی به اهداف، سطح رضایت شما را بالاتر خواهد برد. کسی را تصور کنید که ارایه بهترین غذاهای سالم به قشر متوسط و کم درآمد جامعه را هدف خود قرار داده است چون در منطقه طلایی اوست، او هر روز که یک مشتری بیشتر پیدا می کند، یک غذای بیشتر توزیع می کند، لذت می برد و احساس می کند به خدا نزدیک تر شده است. بنابراین نوع هدف در پایداری شادمانی موثر است. اهدافی عمیق، انسانی، شریف انتخاب کنیم که شادمانی اش پایدار باشد.

دکتر مجتبی لشکربلوکی


عشق فقط خدا

عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ

عاشقانه های من و خدا


عکس پروفایل خدا


‍ ✨


الهی


تو زیباترین یاد در خاطرم،


تو بالاترین سایه ای برسرم.


تو معنای آرامش قلب من،


تو صادق ترین عشق در باورم.


گرفته کمی بغض راه گلو،


و باران اشکی به چشم ترم.


در این آسمان پر از تیرگی،


رحیما نگهدار، بال وپرم.


به طوفان دریای سردرگمی،


خدایا همیشه بمان یاورم.


عاشقتم خدا❤️


.

.

.



❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


https://telegram.me/eshgekhodayi


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎


داستانک معنوی


و باز هم داستانی که این تک بیت شعر را به زیبایی معنی می کند


با خدا باش و پادشاهی کن


حضرت موسی (ع) از کنار باغی می گذشتند که مرد جوانی از ایشان برای خوردن سیب به باغ دعوت کردند. حضرت وارد باغ شدند و از عظمت و وسعت و نعمت‌های باغ در حیرت فرو رفتند.


حضرت موسی از چگونگی دست یافتن به این باغ سوال کرد. آن جوان گفت: من زمان مرگ پدرم چیزی نداشتم و پدرم انسان نیکوکار و اهل بخشش بود. زمانی که از دنیا می رفت به من گفت:


پسرم من درست است مال دنیای زیادی از خود باقی نمی‌گذارم

ولی خدای بزرگی دارم که تو را به او و امید و کرمش می‌سپارم.


پدرم از دنیا رفت در حالی که از او به من فقط 5 سکه طلا ارث رسیده بود.

با این 5 سکه در بازار می‌رفتم ، مرد ثروتمندی را دیدم که از مرد فقیری باغی خریده بود که چشمه آن خشک شده بود و ثروتمند به زور می‌خواست باغ را پس بدهد ولی فقیر نداشت. باغ را به 20 سکه خریده بود ولی به 5 سکه پس می‌داد که فقیر هیچ در بساط نداشت.


جلو رفتم و 5 سکه دادم و خریدم تا آبروی آن مرد فقیر را حفظ کنم.

همه مرا مسخره کردند و گفتند: باغی که چشمه آن خشک شده است ، بیابان است.


چون به باغ رسیدم ، دست به دعا برداشتم که

خدایا از فضل خود بی‌نیازم کن.

صبح دیدم سنگ بزرگی که در وسط باغ بود، کنار رفته و چشمه‌ای پدید آمده است.


این معجزه در شهر پیچید و آن مرد ثروتمند مرا راضی کرد به 100 سکه که آن باغ را بفروشم.

من فروختم. بعد از چند روز سنگ برگشت و چشمه خشک شد و

آن مرد ثروتمند مجبور شد به 10 سکه آن باغ را به من بفروشد.

من خریدم. 90 سکه داشتم که مالکان باغ‌های مجاور باغ من،

مرا انسان درویش مسلکی دیدند و باغ‌های خود از ترس خشکسالی ، ارزان به من فروختند

و من که لطف خدا را در قبال نیت خیر دیده بودم،

همه را

به امید خدا خریدم و بعد از چند روز دوباره چشمه جوشان شد و

این همه باغ به خاطر 5 سکه ارث پدری و توکل پدرم در زمان مرگش به خداست.


ندا آمد ای موسی(ع) به بیابان برو. مردی دید که تا گردن در ماسه خود را پنهان کرده بود، علت را پرسید.


مرد گفت: پدر من ثروتمندترین مرد شهر بود، زمان مرگش من گریه می کردم ،

مشتی بر گردن من کوبید و گفت: فرزند، مرد ثروتمندی چون من گریه نمی‌کند،

حتی خدا هم به تو چیزی ندهد، پدرت آن قدر باقی گذاشته است که 10 نسل کاری نکنید و بخورید.


سالی نکشید همه ثروت من بر باد رفت و اکنون دو سال است حتی لباسی بر تن هم ندارم و

از ترس طلبکاران در ماسه‌های بیابان از شرمم پنهان شده‌ام.

شب‌ها در تاریکی چون حیوانات بیرون می‌روم و شکاری می‌کنم و

روزها برای حفظ بدنم از سرما در ماسه‌ها پنهان می‌شوم.


 ندا آمد ای موسی (ع)


آن جوان صاحب باغ بی‌کرانه، نعمت من برای پدری بود که کار نیک کرد و

بخشش به خاطر من به فقرا نمود و زمان مرگش جز چشم امید به کرم من چیزی در بساط نداشت.


و این‌که می‌بینی، سزای کسی است که ثروت خود را نبخشید و

سهم فقرا را نداد به امید این که فرزندانش بعد او از ثروت او بی‌نیاز شوند.


به آن جوان صاحب باغ بگو،


 پدرت با من معامله کرد و من کسی هستم که

یا با بنده‌ام تجارت نمی کنم و رهایش می کنم


و یا اگر تجارت کنم، چه بخواهد چه نخواهد،

غرق نعمتش می‌کنم،


حتی هر چه را می‌بخشم او ببخشد،

باز از سیل رحمت و ثروت من نمی‌تواند خود را رها سازد


و به این جوان هم بگو،


دیگر بر ثروت هیچ‌کس تکیه نکند و

توبه کند و یقین کند جز من کسی نمی‌تواند ببخشد

چنانچه جز من کسی هم نمی‌تواند بگیرد.


نیز ، بداند اگر

توبه نکند،

بادی می‌فرستیم تا ماسه‌ها را از کنار بدن او بردارد،

تا از سرما بمیرد. آن‌گاه قدرت پوشاندن خود را حتی نخواهد داشت.


#پندهای_تاریخ جلد۵ 




عشق فقط خدا




❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi



Image result for ‫بنر تلگرام‬‎


داستانک معنوی 


شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود.


در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید،

که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !


استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟


شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و

برخورداری از لطف خداوند!


استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ بده؟

شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.


استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟


شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛

برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .


استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند،

آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟


شاگرد گفت: خوب راستش نه…!

نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!


استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟

آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!


شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها،

برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!


استاد گفت :پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!

همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ،

گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.


تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند،

مفید و با ارزش شوی

تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری.


خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!

او، بندگی را از تو با عمل میخواهد


 خدا از تو حرکت، رشد، عشق و اخلاص،

و با ارزش شدن را می خواهد ومی پذیرد

اینها ماموریت تو در دنیاست که تو را تربیت میکند و

به کمال می رساند و وارد یک زندگی ابدی در بهشت می کند.


 ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را برای زمانی انتخاب کن که

نتوانی برایش بندگی کنی و

راهت را اشتباه رفته باشی و

درخواست کنی که کمک کند به بهترین حالت به مسیر عمل برگردی


عشق فقط خدا عکس نوشته در مورد خدا


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi



Image result for ‫بنر تلگرام‬‎




در روزگاران پیشین ،  شغلی به نام خوشه‌ چینی وجود داشت .

آنها که دستشان تنگ بود و خرمن و مزرعه ای نداشتند ،

می رفتند و پشت سر دروگران راه میرفتند و

خوشه های جامانده را از زمین بر می داشتند و


گاها صاحب مزرعه به دروگران دستور می داد که

شه درو کنند تا چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاید .


حافظ می فرماید : 


ثوابت باشد ای دارای خرمن

اگر رحمی کنی بر خوشه چینی


فکر می کنم بسیاری از دستفروشان

خوشه چین » های روزگار ما هستند ،


آنها که در این هوای سرد چشم دارند

به اینکه از جیب ما اسکناسی » بیرون بیاید و

چیزی از بساط مختصرشان بخریم .


گاهی لازم است شه درو کنیم و شه خرج کنیم . 


" امید کسی را ناامید نکنیم "


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام عشق فقط خدا


داستانک معنوی 


میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته

دیگری برای اینکه از وسوسه نفس شیطانی در امان بماند

از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.


روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند،

برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد

تا در شهر به برادرش برساند.


منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که

غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.


چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و

امانتی را می دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و

در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و

به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد.


چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمی بیند

عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود.


در گوشه دکان چشم به برادر داشت و

دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را

روی بازوی زنی امتحان میکند،‌

دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان

و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و

از سقف دکان به زمین میریزد.


چون زرگر این را می بیند میگوید:


ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و

دیدن ن و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی،


وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس،و در معرض گناه نبودن، همه زاهد هستند.


چقدر این حکایت برا بعضی مدعیان زهد و ایمان امروز آشناست.


*****************************************


❤️کانال تلگرامی عشق فقط خدا❤️


صوت و کلیپ معنوی در


https://telegram.me/eshgekhodayi



Image result for ‫بنر تلگرام‬‎



داستانک معنوی


راز_قصه توکل


مرﺩ ﺳﺮﺮﺳﺘ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﺎﺭ ﻣ ﺮﺩ،


 وی ﺩﺭ ﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﻦ ﺷﻞ ﻣﻤﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺩﺍﺩ.

یک ﺭﻭﺯ ﺍﻭ ﺳﺮ ﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ.


به همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻔﺖ:

ﺑﺎﺪ ﻣﻦ ﺩﻨﺎﺭ ﺯﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﺮ ﻏﺒﺖ ﻧﻨﺪ.


زﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑه خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﺒﺖ ﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ 


ﻭﻗﺘ ﻪ در روز بعد ﺳﺮﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ

ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺮﺩ. 


ﺎﺭﺮ ﺰ ﻧﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﻞ ﺯﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﺮﺳﺪ.

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗ ﺎﺭﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺮ ﻏﺒﺖ ﺮﺩ.


ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑه شدت ﺧﺸﻤﻦ ﺷﺪ ﻭ ﻔﺖ: 


ﺩﻨﺎﺭ ﺭﺍ ﻪ ﺑﺮﺍﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻢ ﺮﺩ.

ﻭ ﺎﺭﺮ باز هم ﺰ ﻧﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید.


ﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻔﺖ:


ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﺎﺩ ﺮﺩﻡ ﺰ ﻧﻔﺘ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻢ ﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﺰ ﻧﻔﺘ!


ﺎﺭﺮ ﻔﺖ: 


ﻫﻨﺎﻣ ﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﺒﺖ ﺮﺩﻡ

ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ

ﺑﺮﺍ ﻫﻤﻦ ﻏﺒﺖ ﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧ ﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩ

ﻔﺘﻢ ﺍﻦ ﺭﻭﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.


ﻭ ﻫﻨﺎﻣ ﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﺒﺖ ﺮﺩﻡ

ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻮﻥ ﻪ ﺩﻨﺎﺭ از حقوقم ﻢ ﺷﺪ

ﻔﺘﻢ ﺍﻦ ﺭﻭﺯﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.


ﻪ ﺯﺒﺎﻨﺪ ﺭﻭح ها ﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﺪﻩ

ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی اند ﻭ

ﺍﻓﺰﺍﺶ ﻭ ﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﺸﺎﻥ ﺭﺍ حکمت الهی میدانند و

به ارباب و پادشاه ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤ ﺩﻫﻨﺪ


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام عشق فقط خدا



#داستانک_معنوی


روزی

حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد ؛

دلم میخواهد یکی از بندگان خوبت را ببینم.

خطاب آمد در صحرا برو  ؛آنجا مردی هست که در حال کشاورزی کردن است.

او از خوبان درگاه ماست.


حضرت آمد و دید مردی در حال بیل زدن و کار کردن است.

حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که

خداوند میفرماید از خوبان ماست .

از جبرییل پرسید. جبرییل عرض کرد

الان

خداوند بلایی بر او نازل میکند ببین او چه میکند.


  بلایی نازل شدکه آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد 


فورا نشست  ؛ بیلش را هم جلوی رویش قرار داد.


 گفت : مولای من تا تو مرا کور میپسندی ؛ 


من کوری را بیش از بینایی دوست دارم.


اشک در دیدگاه حضرت حلقه زد ؛


 رو کرد به آن مرد و فرمود : ای مرد من پیغمبر

خدا هستم و مستجاب الدعوه ؛

میخواهی دعا کنم تا خداوند چشمانت را دوباره بینا کند ؟



   مرد پاسخ داد : نه .  حضرت فرمود چرا؟ 


گفت : آنچه پروردگارم  برای من اختیار کرده 


بیشتر دوست دارم  تا آنچه را 


که خود برای خود میخواهم.


خدایا راضیم به رضایت و


 تفسیر بندگی و عشق جز این نیست




خدایا❤️


✨هر کسی در طلب و

✨در پی چیزیست و من


در تو


    دیدم همه


           آنچه که


                میخواهم را.



عکس نوشته در مورد خدا


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎


#مناجات_عاشقانه


به به 


دعاهایی که خدا در قرآن بهمون تقلب داده که اینطوری ازش بخواهیم



6 دعــــای قــــــرآنــــــی


1ربَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّت أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ البقره۲۵۰»


پروردگارا! (بر دلهایمان آب) صبر و شکیبائی بریز و گامهایمان را ثابت و استوار بدار و ما را بر جمعیّت کافران پیروز گردان.


2ربَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا البقره۲۸۶»


پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را (بدان) مگیر (و مورد مؤاخذه و پرس و جو قرار مده)


3ربَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا البقره۲۸۶»


پروردگارا! بار سنگین (تکالیف دشوار) را بر (دوش) ما مگذار

آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان) بر (دوش) کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی.


4ربَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ آل‌عمران۸»


پروردگارا! دلهای ما را (از راه حق) منحرف مگردان

بعد از آن که ما را (حلاوت هدایت چشانده و به سوی حقیقت) رهنمود نموده‌ای،

و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن. بیگمان بخشایشگر توئی تو.


5ربَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ آل‌عمران۹»


پروردگارا! تو مردمان را در روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد

(تا همگان را در برابر کارشان پاداش دهی و بدین امر وعده داده‌ای و) بیگمان خدا خلاف وعده نمی‌کند.

6ربَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ آل‌عمران۱۶»


پرودگارا! ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را ببخش و

ما را از عذاب آتش (دوزخ) به دور دار.



آمین یا ارحم الراحمین


عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


تلگرام - سروش - ایتا - آی گپ





این مطلبو از اول اینماه پیگیر بودم بفرستم وبلاگ واقعا ارزشمنده


قول داده بودیم بهترین مقالات از خروجی های بزرگترین

دانشگاهها و سایتهای علمی جهان در مورد روزه یا

بقول خارجی ها رژیم غذایی رمضان رو اینجا منتقل کنیم.


بنده بند بند از این مطلب رو با مراجعه به سایتهاش که

آدرس هر بند انتهای مطلب با شماره قرمز ثبت شده رو دیدم و مطالعه کردم.


اگر خود شما دنبال دلیل و منطق علمی برا فلسفه روزه میگردید و

یا با دوستان و اطرافیان در این مورد بحث دارید و

یا خیلیا روزه رو یک حکم ۱۴۰۰ سال پیش میدونن و

ادای روشنفکری درمیارن یا بخاطر داشتن بعضی از بیماریها ترس از روزه گرفتن دارند

این مطلب کمک بسیار بزرگی به شما میکند.


حتی ممکنه بعضیا با خوندن کامل این مطلب از منابعش تصمیم بگیرن کل سال رو روزه بگیرن


با این مطلب دیگه براحتی میتونید با هر کسی در مورد روزه بحث علمی و منطقی داشته باشید


برای مستندات علمی هر بند به سایت اون بند در زیر مطلب  کنار اعداد قرمز رنگ مراجعه فرمایید و

آدرس رو در گوگل کپی کنید و به سایتش برید و

حیرت زده شوید از اینهمه فواید روزه و روزه داری








#اعجاز_علمی_قرآن


فواید روزه گرفتن

 از معتبرترین منابع علمی دنیا:


1. بهبود عملکرد قلب و عروق


2. بهبود اختلالات متابولیسمی مرتبط با چاقی


3. محافظت‌در‌بیماریهای خودایمن(مثل ام اس)


4. بازسازی سلول های بنیادی آسیب دیده


5. حفاظت قلب و اعصاب از التهاب ناشی از سن


6. حفظ تعادل فیزیولوژیکی


7. تنظیم پروتئین های سلولی


8. تاثیر مثبت بر سیگنالینگ سلولی


9. کمک به پردازش RNA

10. تنظیم ساختار و عملکرد DNA


11. تعمیر DNA

12. کاهش افسردگی


13. کاهش استرس


14. کاهش اختلالات مرتبط با پیری


15. بهبود حافظه


16. پیشگیری از پارکینسون


17. جلوگیری از آایمر


18. کاهش چربی و کلسترول


19. پیشگیری و درمان سرطان


20. کاهش آسیب بافت ناشی از سکته


21. کاهش التهاب


22. تنظیم انرژی


23. سم زدایی بدن


24. کاهش آسم


25. کمک به غلبه بر اعتیاد


26. کاهش رماتیسم مفصلی


27. غنی سازی باکتری های مفید روده


28. تقویت سیستم ایمنی


29. کاهش ریسک بیماری های قلبی عروقی


30. تحریک ترشح هورمون رشد


31. افزایش سلول های استخوانی


32. بهبود یافتن جوش صورت و آکنه


33. زیبایی و جوان شدن پوست


34. ضد دیابت


35. افزایش طول عمر


36. روزه گرفتن ماه رمضان برای همه افراد سالم بی‌خطر است


37. حتی اگر در ماه رمضان کالری مصرفی کمتر نشود بازهم روزه گرفتن فوایدی دارد!


38. روزه گرفتن در ماه رمضان تاثیر بدی بر عملکرد کلیه ندارد


39. حتی در کسانی که پیوند کلیه انجام داده‌اند!



منابع:


[1]:periodic fasting, p85.

http://yon.ir/RaCuu

there are several types of intermittent fasting.Ramadan intermittent fasting

https://link.springer.com/article/10.1007/s40279-015-0408-6


[2]https://www.nature.com/articles/s41598-019-39380-2


[3]https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1550413118303139


[4]https://www.sciencedaily.com/releases/2014/06/140605141507.htm



[5]https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0014488614001198

http://yon.ir/MB6C6


[6]beneficial sirtuin proteins such as SIRT 3 and another, SIRT1, tended to increase as a result of the[Feast-and-famine]diet.

https://www.sciencedaily.com/releases/2015/02/150227112508.htm

sirtuin. maintain physiological homeostasis in the animal and plant cells.

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4992043/x

https://www.nature.com/articles/ncomms3327


[7][8][9][10][11]sirtuins function. https://www.nature.com/articles/ncomms3327

Calorie Restriction During The Ramadan

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/15557682

Caloric restriction.up-regulate sirtuins 

https://www.liebertpub.com/doi/10.1089/rej.2014.1624


[12][13]https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3748544/?_e_pi_=7%2CPAGE_ID10%2C9557380455


[14]http://www.nature.com/nature/journal/v457/n7230/edsumm/e090205-11.html


[15]https://www.scientificamerican.com/article/caloric-restriction-intelligence


[16][17]https://news.harvard.edu/gazette/story/2019/02/exercise-fasting-shown-to-help-cells-shed-defective-proteins


[18]https://news.harvard.edu/gazette/story/2010/06/with-fasting-enzyme-turns-off-bodys-production-of-fats-cholesterol


[19]https://link.springer.com/chapter/10.1007/978-3-319-42118-6_12


[20][21]https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0014488614001198

http://yon.ir/QTvxP


[22]Caloric restriction.up-regulate sirtuins 

https://www.liebertpub.com/doi/10.1089/rej.2014.1624

that Sirt3 functions in vivo to regulate and maintain basal ATP levels.

https://www.pnas.org/content/105/38/14447.short


[23][24][25][26]http://jnfh.mums.ac.ir/index.php/43-uncategorised/data/jfh/coversheet/journal/journal/article_9315_ce8c698a06edeee3d8644af8084681c5.pdf


[27]https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1550413118303139

http://yon.ir/yf485


[28][29]https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1550413115002247

[30][31]Guyton and Hall Textbook of Medical Physiology, p893.

http://yon.ir/xr73i

http://yon.ir/U1nZl

http://yon.ir/PBtRQ


[32]https://www.mdpi.com/2072-6643/11/2/249/htm


[33]https://www.jstage.jst.go.jp/article/gsr/5/4/5_181/_pdf


[34][35]https://www.sciencedaily.com/releases/2015/02/150227112508.htm


[36]https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/20424438


[37]https://link.springer.com/chapter/10.1007/978-3-319-42118-6_12


[38]https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4274578/


[39]http://yon.ir/849bN

 




عاقلان را اشاره ای بس است




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎



#تلنگر


دیدید در بعضی آگهی ها میگن


#کافیست_فقط_یکبار_امتحان_کنید


#قرآن_کتاب_آسمانی


این مورد رو بیش از یک آگهی جدی بگیرید و

واقعا کافیست یکبار امتحان کنید و

قران رو با ترجمه بخونید و جواب یک عمر سوالات زندگیتون رو از خدا پاسخ بگیرید


با عمل به توصیه های خود خدا عاقبت بخیر دنیا و اخرت میشید

کاستی ها و مشکلات دنیا اذیتتون نمیکنه و

 عبادت هاتون رو با عشق به خدا انجام میدین نه اینکه رفع تکلیف بکنید

 هم برا زندگی مادی و دنیاتون نسخه داره هم برا دنیای ابدیتون


برای اقتصاد و اخلاق در خانواده و جامعه

علوم زیست و تاریخ و پزشکی و نحوه و فلسفه خلقت دنیا و

علوم هفت آسمان و زمین و زیر زمین و دریاها.

و هر علمی که میشناسید

داستان اقوام پیشین و نحوه زندگی آنها و پیامبراشون

و اینکه عاقبت چه شدند

یعنی واقعا نمیشه با کلمات و جملات ارزش و جذابیت این کتاب آسمانی رو توصیف کرد


اونایی که برا هر آیه دنبال دلیل علمی هستن سرچ کنید

معجزات علمی قرآن کریم

در این سایت سمت چپ وبلاگ و با عنوان آیات تاثیر گذار قرآن ببینید و همچنین

در سایت موسسه باور باران بیش از صد معجزه علمی ثبت شده است


خیلی تعجب میکنم اونایی که قرآن رو حتی یکبار نخوندن

در فضای مجازی در برابرش گارد میگیرن


یه سری هم هستن یک آیه رو علم میکنن میگن ببین این حرف قرآنه

و اینجا حرف از جهنم و کشت و کشتار و عذاب و اینا هست و من به این قرآن کافرم


بدون اینکه ببینن این آیه در کجا و چه شرایطی نازل شده

وآیات متقابلش رو ببینن که در مورد بهشت و بشارت و امید و عشق هستند


مثل اینکه یه ادم چاقو بدست میبینه و

میگه این شخص سر تا پا خشونته

صبر کن داداش شاید قصاب محله است

شاید میخواد سیب پوست بکنه برات

و یا هر کاری درست که با چاقو انجام میدن دلیل چاقو بدست گرفتنشه


یا مث اینکه یه چرخ  دنده از یه ساعت رو نشونت میدن میگن این چیه

میگم هیچی شما اینو بزار کنار بقیه اجزای ساعت بعد بگم چیه


حرف آخر اینکه قرآن نیازی به مدافع و مبلغ بیسوادی چون بنده ندارد

قرآن  صاحب دارد و مدافع قرآن خود خداوند است با آیاتش و برای هر سوالی پاسخ دارد

 بشرطی که سوال کننده بدنبال پاسخ باشد نه لجاجت 


پس رسیدیم به همون حرف اول


کافیست فقط یکبار امتحان کنید



 عاقلان را اشاره ای بس است.


اینم بگم در این ماه بهتر میفهمیم و درک میکنیم قرآن رو و اثر هدایتش بیشتره



مرتضی زمانی

خادم وبلاگ و کانال عشق فقط خدا



عشق فقط خدا

www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎




ما معمولاً ماه رمضان رو به عنوان ماهِ روزه می‌شناسیم.


و تا میگن ماه رمضان، اوّل از همه یاد روزه و سحری و افطاری و. می‌افتیم،

ولی.


شناسنامه‌ای که

خدا برای ماه مبارک رمضان،


در آیات مبارکه سوره بقره اعلام می‌کنه، در درجه اوّل قرآن است:


شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ (بقره/۱۸۵)


ماه رمضان، ماهی که قرآن در آن نازل شده است. 



بعد در دنباله‌ی آیه صحبت از روزه و روزه گرفتن در این ماه میکنه:


فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ (بقره/۱۸۵)


پس هر کس از شما که این ماه را درک کرد، باید آن را روزه بدارد.



یعنی ماه رمضان، قبل از اینکه ماهِ روزه باشه،

ماهِ قرآن است، و خدا شناسنامه‌ی این ماه رو به نام قرآن زده.



در این ماه بیشتر قرآن بخونیم و بیشتر با قرآن انس بگیریم.

قرآن باعث برکت و نورانیت در زندگی میشه.


انس باقرآن، به وقت و عمر و فهم و رزق و.

خلاصه به همه زندگیِ آدم برکت میده.





عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎





به کجا دارم می روم!!!


روزی انیشتین در امریکا با قطار در حال مسافرت بوده که

مامور قطار برای دیدن بلیت سر می رسد،

اما انیشتین هر چه که می گردد بلیت را پیدا نمی کند.

مامور که این وضع را می بیند، می گوید: 


"حضرت استاد! کیست که شما را نشناسد و یا شک کند شما بلیت نگرفته اید.

نیازی به نشان دادن بلیت نیست". 


و از کوپه او دور می شود.

انیشتین سری به نشانه تشکر تکان می دهد.

 مامور بعد از تمام کردن کوپه های دیگر این واگن،

نگاهی به عقب می اندازد و متوجه می شود انیشتین همچنان در حال گشتن است.

برمی گردد و می گوید: 


"پروفسور انیشتین! گفتم که شما را می شناسم و

نیازی به بلیت نیست، چرا باز هم نگرانید؟" 


انیشتین جواب می دهد: 


"این هایی که گفتی خودم هم می دانم، دنبال بلیت هستم ببینم به کجا دارم می روم!!! 


پی نوشت خادم وبلاگ:


همه ما میدانیم که انیشتین علیرغم هوش علمی بالایی که داشت

خیلی حواس پرت هم بود و حتی روزی وقتی میخواست نیمرو درست کند

بعد از مدتی متوجه شده بود که ساعتش را بجای تخم مرغ در تابه انداخته بود

اما اگر بخواهیم متفکرانه به این داستان نگاه کنیم

یک روی نتیجه گیری از این داستان هم این میتواند باشد 


نکند در باد مقام و جایگاه فعلی مان مسیراصلی مان را گم کنیم و

ندانیم از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت.


عکس پروفایل خدا




عشق فقط خدا

وبلاگ و کانال عشق فقط خدا


www.deniz.blog.ir

eshgekhodayi@


Image result for ‫بنر تلگرام‬‎



#یک_لحظه_سکوت_قدری_تامل


#تلنگر


#عدالت #خداوند کجاست؟ 



اگر ما باشیم و فقط این دنیا ، با اینهمه کودک کشی و جنایتهای باور نکردنی فقط میتوان گفت ، ناعدالتی موج میزند و تقریبا هیچ چیزش عادلانه به نظر نمیرسد.


✅از خانواده ای که در آن #زندگی میکنیم تا محل جغرافیایی، شرایط فیزیکی، قیافه ، استعداد و ثروت و همه چیز ناعادلانه پخش شده است! 



✅ اما به نظر شما قرار است انسان با دخالت مستقیم #خدا، ظلم نکند؟ مثلا اگر انسان با اختیار خود بمب بیاندازد و خدا به خاطر این کودکان تمام بمب ها را معدوم کند، یا هر شوهری که دست به روی همسرش بلند کند، بلافاصله دستش خشک شود! یا هرکس رابطه نامشروع داشته باشد مثلا سنگی بیوفتد روی سرش . 


✅ آیا سلب اختیار به طوری که اصلا انسان نتواند به خودش یا دیگران ظلم کند، انسان را از انسان بودنش خارج نمیکند؟ اینکه پولدار به صورت اتوماتیک و ذاتا انفاق کند تا #فقیری نباشد، هنر است؟ اصلا اینجور خدایی که نگذارد انسان کار بد کند و به زور مجبورش کند کار خوب کند ، چه هنری کرده است که انسان را آفریده؟ ملائک که بودند.


✅ یا مثلا اگر همه #قدرتها یکی بود، آیا دستگیری از زیر دست معنا داشت؟ آیا صبر بر مصیبت و خیلی از چیزهایی که عیار انسان را مشخص میکند وجود داشت؟ سنت خدا این است که جوری خدایی کند که #اختیار انسانها از بین نرود! 



✅اگر #آخرتی نباشد و همه چیز همین جا باشد، خدایش عادل نیست. اما اگر آخرتی باشد و بر اساس توانایی ها و رنجها در آنجا #قضاوت شود، خدایش عادل است! و از اینجاست که اصل معاد بعد از پذیرش خدا، یک امر #عقلی و بدیهی است



آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها